به معراج رویم
اگر میوه ای ممنوعه
جدمان را از بهشت به زمین تنزل داد
بعید نیست
با چای روضه ات به معراج رویم
مولای ما دعا کن برای ما
حواست باشد . . .
داریم در زمانه ایی ” زنـدگـــی ” میکنیم کـه :
هَرزگی ” مـُـــــد ” اســت (!)
بی آبرویــی ” کلاس ” اســـت (!)
مَســـــتی و دود ” تَفـــریــح ” اســـت (!)
رابطه با نامحرم ” روشــن فکــری ” اســت (!)
گــُـرگ بــودن رَمـــز ” مُوفقیت ” اســـت (!)
بی فرهنگی ” فرهنگ ” است (!)
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه ” رشد ونبوغ ” است (!)
و ………………….
خدایا ممنون که نه باکلاسم نه روشنفکر و نه… فقط تو رو میخواهم…
و تو ای سید و مولای مـــا دعا کن برای ما که رنگی نشویم
و رنگ نگیریم…
راه شهادت هنوز باز است...
تقدیم به دوست عزیزم زهرا قبادی که دیروز پیکر پاک پدرعزیزش را که در درگیری با گروه پژاک در منطقه دالاهو به درجه رفیع شهادت نائل شده بود به خاک سپرد وتقدیم به همه شهیدانی که هم اکنون نیز با نثار جان خود امنیت را به من وتو هم وطن هدیه می دهند.
شهید محمد عبدی در زمره شهدایی است که ثابت کرد هنوز هم معبری باریک برای شهادت باقی است.
در دست نوشته های این شهید بزرگوار اینطور آمده بود:
دیروز توی روضه حضرت زهرا (س) وقتی بی اختیار شدم. دست خودم که نبود، جیغ کشیدم. همه پریشان زده مرا نگاه کردند. نمی دانم چرا سینه ام داغ شد پهلویم تیر کشید. با خودم گفتم اگر ادعای شیعه حضرت زهرا (س) را دارم، باید از سینه یا پهلو شهید شوم. اگر یکی از این دو نشانه را نداشتم بدانید شهید نیستم. یک مرده مثل همه مرده های دیگر. فقط ادای شیعه ها را در می آوردم همین…
وقتی محمد را یافتند فقط یک تیر به اوخورده بود آنهم درست به سینه اش…
کاش هنوز هم بین ما کسانی باشند که با خواندن این چند سطر همدردی برای خود یافته باشند…
از میان دست نوشته های محمد:
ای شهدا برخیزید گویی اینجا همه چیز تمام شده است. و انگار نسل جهاد دیده دیروز به خط پایان رسیده است. اگر سراغمان نیایید و کلامی و حرفی به زبان نیاورید ما هم کم کم باورمان میشود که همه چیز تمام شده است. باورمان میشود که دیگر رد پایی از شما پیش رویمان نیست باورمان میشود که ما هم دیگر باید با مد، پرستیژ و آنکارد محاسن و تیپ اداری و خلاصه همه چیزمان مثل آدم شود. اگر شما حرفی نزنید باورمان خواهد شد که امام جلوی چشممان جرعه جرعه جام زهر را نوشید و همگی گفتیم، الحمدالله جنگ خانمانسوز تمام شد.
ای شهدا که جوانمردی در ذائقه شما بود، لحظاتی از خلوت بهشت فارغ شوید زخم ترکشها را فراموش کنید و از ما دلجویی نمایید. بعد از شما لباس خاکیمان را از تن در آوردند.
اجازه نداریم مثل آنروزها بگوییم التماس دعا، به ما آموختند که چگونه بخوانیم و بنویسیم؟!…… ای شهدا آنچه دنیای بی شما و بی امام را قابل تحمل نموده وجود امام خامنه ای عزیز است.
ای خوش انصاف ها اینجا دیگر بلدوزرهای جهادگران بی سنگر که خاکریزهای صداقت و درستی را بنا می کردند خاموش شده است اینجا فانوس ها خاموش شده است.
اینجا خیانت به رفیق قاموس فرصت طلبان و رسیدن به جاه و مقام به بهای خاموشی عزت نفس است.
ای شهدا اینجا دیگر از عروج خبری نیست و همه از برای فنا شدن دست و پا میزنند. دست های ناپاک بهم گره خورده تا بر نسل جوان امروزی روح بی اعتقادی و دنیا زدگی را جریان دهد.
دنیای غرب بر دل ها مثل هوس میکوبد و در این روزگار مردم پر فتنه ای نیز هستند که با زبان دین مراد دنیا و مسند و بقا بر قدرت خویش را می طلبند و از تکه تکه شدن پیکرها نردبان صعود میسازند.
اگر در برابر مظالمشان کلام حقی بگویی در مسلخ گاه هوا و هوسشان قربانی می شوی و خلاصه اینجا بازار هزار رنگ بی مهره هاست. اینجا ساکنینش به جرم بی وفایی محکومند. آری شهدا برای همین است که دلمان تنگ شماست از قول ما به امام بگویید که قرار ما این نبود.
دیگر از شما گفتن، از چند شب خاطره فراتر نمی رود. بسیجی بودن به همان چند قطره چکانی فلج اطفال خلاصه می شود. گریه و حسرت در فراغ شما به جهالت و هواس پرتی یاد میشود. ای شهدا به داد ما برسید.
اینجا ماندن سخت است در قنوتمان دلتنگی شماست و در سجده هایمان بی تابی فراغتان و در رکوع هایمان خمیدگی دوری از شهادت است.
ای شهدا سکوت غربتمان دردناکترین دردی است که تاب تحمل را از وجودمان زدوده است ما هرگز به چنین صلح سبزی فکر نمیکردیم و تنها میدان های سرخ اندیشه مان بود و اینک در قبیله، رد از همه کس، ما بازمانده ترینیم، به بی شهادتی، ریاضت تدریجی مرگ را منتظریم و در تب و تاب وصل به شما لحظه شماریم و اگر این نباشیم باید آن قدر بی تفاوت شویم که همه چیزمان را یک شبه فراموش کنیم تا ما هم به نوایی برسیم و از راه کارهای تملق و چاپلوسی با فراموش تفکر امام، خادمین در گاه مصلحت اندیشان شویم.
ای شهدا ما در روزگار فقر محبت نگاهمان لبریز از یاد و التماس به شماست. اگر خوب گوش کنید خواهید دانست که دل شکسته ما بهترین آوازی است که در فراغتان شب و روز مینوازد. بعد از شما تحمل خیلی چیزها سخت است به بهانه صبرمان، به سکوت مرگ آوری دعوت میکنند. کامیابی های دنیا مقدمه فراموشی ذکر خداست و خاتمه اش با لبخند شیطان مانوس است.
ای شهدا ما برای شما صبر میکنیم و لو با فنا و فراموشی جان. ای شهدایی که در وقت خلوت و جلوت انس یافته اند بر دل های پر رنج ما برآورید. خداحافظ ای شهدا ای گلبرگ های خونین شلمچه، ای لب های سوخته فکه، ای گلوهای تشنه، ای تشنه های فرات شهادت، خداحافظ، شما رفتید و ما ماندیم و راه ناتمام…
شادی روح شهدا وامام شهدا صلوات
یک جمله و بس
در تقويم انتظار، همه فصل ها از عطر بهاري مهدي (عج) متبرک است.
نوروز منتظران روزي است که از شب نيمه شعبان آغاز مي شود.
انتظار، فاصله اي است ميان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه ظهور.
بهار، همه طراوتش را مديون يک گل است: گل زيباي نرگس.
اگر سختي زمستان غيبت نبود، شوق آمدن بهار عدالت معنا نداشت.
خانه تکاني، رسم قديمي همه منتظران بهار است. بهارِ مهدي (عج) از راه مي رسد، خانه تکاني دل ها را فراموش نکنيم.
بهترين هديه اي که مي توان براي گلدان شکسته قلب منتظران خريد، يک شاخه گل نرگس است.
جمعه ها کافي نيست، هر روز سهمي را به امام زمان(عج) اختصاص بدهيم.
منتظران واقعي به اشک و آه و دعا اکتفا نمي کنند.
نيمه هاي شعبان مي آيند و مي روند، حيف است اگر فقط با نقل و مشکلات و شيريني برگزارش کنيم.
کم لطفي مهمان است بر سرِ سفره بنشيند و صاحبخانه را نشناسد، حتي اگر او را نبيند.
امام زمان (عج) بيشتر از آن به گردن شيعه حق دارند که فقط نيمه هاي شعبان به يادشان بيفتيم.
اگر خورشيد از چشم ما پنهان مانده است، تقصير ابرها نيست، چشمان ما باران نخورده است.
حتي اگر امام از چشم ما غايب باشد، باز هم ما از چشم او غايب نيستيم.
اي کاش روزهاي »غفلات« ما از شب هاي »غيبت« او طولاني تر نبود.
مبادا فقط وقتي همه درها به رويمان بسته شد، درِ خانه امام زمان (عج) را بزنيم.
مکه با همه »صفا«يي که دارد، بي گل روي مهدي (عج) بي»صفا« است.
هر دستي در آرزوي بوسيدن حجرالاسود است، حجرالاسود در آرزوي بوسيدن دست مهدي (عج) است.
منتظرتر از امام زمان (عج) سراغ داريم؟
دلنشين ترين اشعار در ديوان انتظار، سروده دل سپرده ترين شاعران است، آنها که دل به حضرت مهدي (عج) سپرده اند.
نمازِ هيچ مأمومي بي امام اقامه نمي شود، ما چند رکعت را به امام خويش اقتدا کرده ايم؟
دير و زودش مصلحت است، امّا هيچ عريضه اي بي جواب نمي ماند.
معصومه نجفي مطيعي
دل شکسته
بنده ام !
به خودت سری بزن ، ببین هنوز تو همانی که بودی، نمیخواهی در خودت بشکنی واز میان شکسته ها دوباره خلق شوی.
من خریدار دلی هستم که بشکند وصدای شکستنش به گوش ملائکه ام برسد.
پس خدایا دلی شکسته ارزانی کن و به من توفیق ده تا قدرش را بدانم.
برگرفته از کتاب طلوع عشق نویسنده:زهرا کیا پاشا ومریم نظری
بعد از شهدا چه کرده ایم؟
یک سال دیگر گذشت، یک سال دیگر از دفاع مقدس دور شدیم. ما به هشت سال دفاع مقدس بدهکاریم یا طلبکار؟
آن روز ها بعضی برای جنگ شعار می دادند وخودشان از جاده شمال به جبهه می رفتندو جنگ که تمام شد . همانها برای گاو مش حسن رمان نوشتند وکافه گلاسه خوران به مصاحبه نشستند وامروز ما با یک سماور برقی جدید متمدن شدیم ؛ ویادگرفتیم بگوییم :مرسی عالیجناب! و دندان عقلمان عاریه ای شد وعکس هنر پیشه ها را بزرگ کردیم وسردمدارانمان برای حفظ پرستیژ عکس شهیدان را از دانشگاه ها جمع کردند وامسال …
امسال بعضی خودشان را گم کردند.
امسال بیشتر وقتمان صرف آدامس های بادکنکی شد.
امسال بینش بعضی هنرمندانمان از سقف تالارها بالاتر نرفته وبرخی شاعران برای شنگول ومنگول قصه سرودند.
امسال همه چیز را یا آبی دیدیم یا قرمز.
امسال انصاف های ما حسابی چرت زد.
امسال وجدان های ما آنفولانزا گرفت.
امسال تاکسی ها به پاهای قطع شده با دنده چهار احترام گذاشتند.
امسال در خیابان ولی عصر هیچ کس مثل خو آقا غریب نبود.
امسال به ساعت های کاسیو اطمینان کردیم ونماز صبح مان قضا شد.
امسال گفتیم گور پدر مال دنیا، ریاضت کش به ویلایی بسازد.
امسال نهج البلاغه را جدی نگرفتیم،یادمان رفت مولا ویلا نداشت.
امسال اشک های دردمندانه امام را ندیدیم وامام شاهد وناظر ما بود.
امسال صدای آهنگ های بندری انقدر بلند بود که صدای فریاد های حاج همت لای نیزارها جا ماند وبه گوش ما نمی رسید.
امسال صدای قهقه ها ، ناله های روایت فتح را خفه می کرد.
امسال بر دیوار روی پوستر یادبود شهید عکس مُرده هتاد ساله چسباندیم ونام شهید را از کوچه ها برداشته ونام سوسن وزنبق گذاردیم.
امسال مَردهامان توی چراگاه های خیابان راه افتادند وگناه چریدند.
امسال بستنی های هفت رنگ ایتالیایی کفاره این همه غفلتمان بود.
کاش قحطی عفت تمام می شد.
کاش مَردهایی که غیرتشان را گم کرده اند به اندازه دفترچه بیمه شان ، به اندازه کوپن مرغشان برای پیدا کردنش به دست وپا می افتادند.
کاش عملیات چریکی چمران فراموش نمی شد.
کاش باکری ها وزین الدین ها از یاد نمی رفتند.
کاش طنین صدای شهید آوینی را با صدای نکره مایکل …عوض نمی کردیم.
کاش از بوی گلاب بیشتر از ادکلن چارلی و… خوشمان می آمد . چه خوب گفت، انکه گفت : گل محمدی باش تا محتاج ادکلن فرانسوی نشوی.
هشدار که یار نا امیدی نشویم
ز نهار که غرقه در پلیدی نشویم
رفتند وحسینیان وگلگون کفنان
هشدار ، در این عرصه یزیدی نشویم
هفته دفاع مقدس ، یاد آور حماسه،ایثار، شهادت وتجلی عظمت ایران اسلامی بر شما مبارک
خدای من
گفتم :خدایا از همه دلگیرم
گفت: حتی من؟
گفتم :نگران روزیم
گفت:آن با من
گفتم:خیلی تنهایم
گفت:تنهاتر از من
گفتم:قلبم خالی است
گفت:قلبت را پر کن از عشق من
گفتم: دست نیاز دارم
گفت: بگیر دستم
گفتم: از تو خیلی دورم
گفت: من از تو نه
گفتم: چگونه آرام گیرم؟
گفت: با یاد من
گفتم: با این همه مشکل چه کنم؟
گفت: توکل به من
گفتم: هیچ کس کنارم نمانده!
گفت: به جز من
گفتم: خدایا چرا اینقدر می گویی من؟
گفت: چون من از توام و تو از من
از مجموعه پیامک ها