اخبار
با عنایت حضرت ولی عصر(عج) سال تحصیلی 95-94 مدارس علمیه خواهران از فردا شروع خواهد شد.
شبهه 2
نوعاً این گونه گزیده کاری های هدفمند، به صورت عامدانه و با هدف تخریب چهره احکام اسلامی صورت می گیرد! چنین گردآورندگانی هرگز به دنبال پاسخ موضوع نیستند بلکه برای رهایی از حقیقت و اثبات حقانیت خود، به جای دفاع منطقی از مکتب انحرافیشان، با گزیده کاری و حذف و اضافاتِ مطالبی منسوب به مکتب مقابل، نوشتاری بدیع در کنار هم می چینند تا چهره ای نامأنوس و عبوساً قمطریرا از آن مکتب نشان دهند و با تشویش اذهان عمومی، احکام اسلامی را در میان عموم افراد به ویژه پیروان آن مکتب تخریب نمایند، و البته به فضل پروردگار سبحان چنین ترفندهای کهنه و پوسیده ای هرگز به سرانجام خود نخواهد رسید
يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (صف/8)
آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مى كند هر چند كافران خوش نداشته باشند
اما در موضوع مورد بحث، به طور کلی عرض می کنم روایاتی درباره استفاده دارویی از بول شتر وارد شده که خوردن آن را برای درمان و معالجه تجویز نموده است، به عنوان نمونه:
مورد اول:
عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّهُ يُصِيبُنِي رَبْوٌ شَدِيدٌ إِذَا مَشَيْتُ حَتَّى لَرُبَّمَا جَلَسْتُ فِي مَسَافَةِ مَا بَيْنَ دَارِي وَ دَارِكَ فِي مَوْضِعَيْنِ فَقَالَ يَا مُفَضَّلُ اشْرَبْ لَهُ أَبْوَالَ اللِّقَاحِ قَالَ فَشَرِبْتُ ذَلِكَ فَمَسَحَ اللَّهُ دَائِي (1)
مفضّل می گوید: از امام صادق پرسیدم: اى پسر پیامبر خدا! هنگام راه رفتن، نفس تنگىِ شدیدى مرا مى آزارد تا جایى که گاه در فاصله میان خانه ی خود و خانه ی شما، دوبار مى نشینم. فرمود: اى مفضّل! براى این عارضه، ادرار شتر شیرده بخور. من از آن خوردم و خداوند، بیمارى ام را شفا بخشید.
مورد دوم:
إنما استثنوا بول الإبل لما ثبت عندهم أن النبي ص أمر قوما اعتلوا بالمدينة أن يشربوا أبوال الإبل فيجوز الاستشفاء بها. (2)
گفته شده که پیامبر به برخی افراد که در مدینه بودند و مریض شده بودند، فرموده بود که [به عنوان دارو] از بول شتر استفاده کنند. علامه مجلسی در ادامه این مطلب می گوید: پس جهت شفا و به عنوان دارو می توان از بول شتر استفاده کرد.
استفاده دارویی از بول شتر، اختصاصی به این حیوان ندارد بلکه در مورد بول گاو هم روایت داریم که اگر استفاده دارویی و معالجه ای داشته باشد، خوردن آن به عنوان دارو و برای معالجه جایز است:
وَ سُئِلَ ع عَنْ بَوْلِ الْبَقَرِ يَشْرَبُهُ الرَّجُلُ إِنْ كَانَ مُحْتَاجاً يَتَدَاوَى بِهِ فَلَا بَأْسَ (3)
از امام علی (ع) سؤال شد: آیا می توان از بول گاو به عنوان دارو استفاده کرد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
امروزه از سم مار و دیگر حیوانات گزنده برای گرفتن دارو استفاده می شود و کسی از این مطلب شک و حیرت نمی کند و نمی گوید: «مگر از «سمّ» هم می توان دارویی تهیه کرد؟! سمّ، سمّ است و خاصیت تخریبی و کشندگی دارد، پس دارو تهیه کردن از آن چه فرضی دارد؟!» اما می بینیم که امروزه تهیه دارو از سموم حیوانات مطلبی عادی و متداول است و کسی از آن تعجب نمی کند.
چندی پیش خبری در سایت سلامت نیوز منتشر شد که «گروهی از محققان عرب ادعا می کنند با استفاده از شیر و ادرار شتر به فرمول دارویی برای درمان سرطان دست یافته اند». (4)
کسی چه می داند شاید تا چند سال بعد استفاده دارویی از بول شتر هم در سطح آزمایشگاهی و دارویی فراگیر شود و این مطلبی است که اشکال گیرندگان به این احادیث نمی توانند منکر آن شوند. در عصر حاضر به خاطر کشف داروهای جدیدتر و درمان سریع تر، استفاده از داروهای گیاهی و حیوانی کمتر صورت می گیرد اما آیا این مطلب می تواند دلیل علمی بر انکار اثر معالجه ای بول شتر و سایر حیوانات باشد؟! آیا منکرین مطلب، این موضوع را از نظر آزمایشگاهی تجربه و اثبات نموده اند که نادانسته و بدون دلیل آن را انکار می کنند؟!
در زمان صدر اسلام که استفاده از داروهای گیاهی متداول بوده و احیانا از حیوانات هم در راه معالجه خود بهره می بردند. این گونه روایات بیان می شد و به خواص دارویی گیاهان و حیوانات اشاره می شد تا مردم به وسیله آنچه که بدان دسترسی داشتند، تا حد امکان بیماریشان را مورد علاج قرار دهند و درد خود را چاره نمایند، همچنانکه ناقل روایتی که ذکر شد (یعنی مفضل) می گوید: وقتی از بول شتر برای رفع بیماری ام استفاده کردم، بیماری ام برطرف گردید و شفا یافتم.
—————————
1- بحارالأنوار، ج 59، ص 182
2- همان، ص 84
3- همان
4- http://www.salamatnews.com/viewNews.aspx?ID=23299&cat=1
اخبار
معاونت پژوهش :
در روز پنج شنبه مورخه94/6/12 ، 6 نفر از طلاب این مدرسه موفق به دفاع از پایان نامه های خود شدند .
موضوع پایان نامه های دفاع شده به شرح زیر می باشد:
1- سیر تاریخی تشیع در ایران(سه صده اول)
2- سبک زندگی اسلامی با توجه به نامه 31 نهج البلاغه
3- بررسی تمثیل های جزء سی بارویکرد بلاغی
4- کارکردهای بلا وسختی در رشد وتکامل انسان از نظر آیات وروایات
5- راه کارهای مقابله با انحراف جنسی از دیدگاه اسلام
6- شیوه های تقریب به خدا از دیدگاه نهج البلاغه
شبهه 1
اولا مساله تعدد زوجات خیلی مهمه لذا خداوند برخی از دلایل ازدواج پیامبر صلوات الله را در سوره احزاب بیان می کند مثل ازدواج با زینب بنت جحش 1. ازدواج با زينب دختر جحش
پيامبر، زينب دختر جحش را به همسري پسر خوانده اش زيد بن حارثه در آورد. زيد بن حارثه و زينب نتوانستند با هم زندگي کنند. زيد بارها نزد پيامبر آمد و اجازه خواست تا زينب را طلاق بدهد و پيامبر راضي به طلاق نمي شد و آنان را به تفاهم توصيه مي کرد و لکن آنان نتوانستند با هم به زندگي مشترک ادامه بدهند و زيد زينب را طلاق داد. در آن زمان در ميان مردم رسم اين بود که پدر نمي تواند با زن طلاق داده شده پسر خوانده اش ازدواج کند همان طوري که نمي تواند با زن پسر خودش ازدواج کند. مردم عرب، زن پسر خوانده را مثل زن پسر واقعي به حساب مي آوردند. اگر پسر خوانده مي مرد، با زن او ازدواج نمي کردند همان طوري که با زن پسر واقعي ازدواج نمي کردند. پس از آن که زيد زينب را طلاق داد، خداوند به پيامبر دستور داد که خودت با زينب ازدواج کن تا مردم بفهمند که از نظر اسلام زن پسر خوانده مانند زن پسر واقعي نيست و پدر مي تواند با زن پسر خوانده اش پس از طلاق او، ازدواج کند و حکم پسرخوانده با پسر واقعي يکسان نيست. بنابراين، ازدواج پيامبر اسلام(ص) با زینب به دلیل برداشتن حکم جاهلی بود تفسیر المیزان ج4 ص 195 البته جلد عربی؛
یا بحث هبه - «هر گاه زن با ايمانى، خود را به پيامبر ببخشد (و هيچگونه مهرى براى خود قائل نشود) اگر پيامبر بخواهد، مى تواند با او ازدواج كند» «وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها» «اما چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است، نه بر ساير مؤمنان» «خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ». «ما مى دانيم براى آنها در مورد همسران و كنيزانشان چه حكمى مقرر داريم و مصالح آنها چه ايجاب مى كرده است»؟ «قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ».
بنابراين، اگر در مسائل مربوط به ازدواج براى آنها در بعضى موارد محدوديتى قائل شده ايم، روى مصالحى بوده است كه در زندگى آنها و تو حاكم بوده، و هيچ يك از اين احكام و مقررات، بى حساب نيست.
سپس، مى افزايد: «اين به خاطر آنست كه مشكل و حرجى (در اداى رسالت) بر تو نبوده باشد» و بتوانى در راه انجام اين وظيفه، مسئوليتهاى خود را ادا كنى «لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ».«و خداوند آمرزنده و رحيم است» «وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً»
البته و بدون شك، اجازه «گرفتن همسر بدون مهر» از مختصات پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و آيه نيز صراحت دارد، و به همين جهت، از مسلّمات فقه اسلام است، بنابراين، هيچ كس حق ندارد، با همسرى بدون مهر (كم باشد يا زياد) ازدواج كند
این هم به دلایلی از جمله دوست داشتن پیغمبر و شاید بدون همسری بوده است که در تاریخ ذکر شده زنانی خود را بدون مهر تقدیم پیغمبراکرم می فرمودند ؛ و پیغمبر معمولا همسر برای آنها انتخاب میکرد آخر آیه ی 52 از سوره ی احزاب است ــ و ترجمه ی آن را مرور می کنیم:
لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَّقِیبًا (1)
یعنی: بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست و نمىتوانى همسرانت را با زنان دیگرى تبدیل کنى (بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى بجاى او برگزینى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو در آید و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است ؛ زیرا طبق شواهدى که از تاریخ استفاده مى شود پیامبر اسلام از ناحیه ی متنفذان و سران قبائل مختلف تحت فشار بود که از آن ها همسر بگیرد، و هر یک از قبائل مسلمان افتخار مى کردند که پیامبر داماد آنان شود. تا جایی که بعضى از زنان حاضر بودند بدون هیچ گونه مهریه ای، خود را به عنوان «هبه» در اختیار آن حضرت بگذارند و بى هیچ قید و شرط با او ازدواج کنند.
البته پیوند زناشوئى با این قبائل و اقوام تا حدى براى پیامبر و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکل گشا بود، ولى طبیعى است که اگر از حد می گذشت، خود مشکل آفرین مى شد، و هر قوم و قبیله اى چنین انتظارى را داشت، و اگر پیامبر می خواست به انتظارات آن ها پاسخ گوید و زنانى را ــ هر چند تنها در حد عقد ساده و نه عروسى ــ در اختیار خود گیرد، دردسرهاى فراوانى ایجاد مى شد.
به خاطر همین خداوند حکیم با یک قانون محکم، جلوی این کار را گرفت و او را از هر گونه ازدواج مجدد و یا تبدیل زنان موجود نهى و تاکید کرد که حتى اگر زنان صاحب جمالى نیز باشند حق ازدواج با آنها نخواهى داشت.البته ؛ قرآن در این سوره برخی دلایل ازدواج پیغمبر را ذکر میکند اما فراموش نشود يكى از ويژگىهاى اختصاصى رسولاللَّه(صلى الله عليه وآله)، امكان ازدواج بيش از
چهار همسر به صورت عقد دائم بودمجمع البيان، ج 8، ص 364. كه ديگران در اين ويژگى، شريك نبودند؛ البته اين عدم محدوديت، بيش از ده سال دوام نيافت 50 تا 63 سالگی پیغمبر و پس از آن، ازدواج تازه براى آن حضرت تحريم شدسيد محمد حسين طباطبايى، فرازهايى از اسلام، ص 174. كه آيه 52 سوره احزاب، بدان اشاره دارد. از اين رو، آزادى ازدواج نامحدود در يك دوره ده ساله، همگان را به رمز گشايى اين حكمت الهى سوق مىدهد. به همین دلیل خداوند در قرآن از تعدد زوجات پیغمبر صحبت کرده
اما سوال دوم اگر مساله تعدد زوجات در یک سوره است خداوند در آیات متعدد صدقه را مطرح کرده زکات در کنار نماز رکن اصلی اسلام است حدود هفتاد بار در قران بحث(أَنْفِقُوا)البقره(195)(یُنْفِقُونَ)البقره(3) با تعبیرهای مختلف، حدود هفتاد بار درقران سفارش شده كه كمك كنید به افراد ضعیف.
امامان ما گاهی همه اموالشان را به فقرا میدادند. گاهی نصف اموالشان را به فقرا میدادند.
واجب شده بر ما كه خمس بدهیم. یعنی یك پنجم درآمد را، بعد از این كه هزینه ی ما خرج شد، بدهیم. زكات حد نصاب دارد كه مثلاً گندم چقدر، گوسفند، هر چهل تا گوسفند چقدر، شتر چه جور، اینها در رساله هست. به هر حال كمك باید بكنیم و كمك هم واجب است.
در قران 32 بار كلمه زكات آمده است. 27 بار زكات و نماز كنار هم آمدهاند. (أَقامُوا الصَّلاةَ)البقره(277)(وَ آتَوُا الزَّكاة) البقره(277 َ)(یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاةَ)المائده(55) بنابراین آیات صدقه و زکات زیادترند ؛ ولی این ما هستیم ؛ که نسبت به این واجب الهی بی توجهیم ؛ و دولتمردان کشورها ؛ زیرا به قول استاد رائفی اگر کشورها تصمیم بگیرند یک ماه هزینه نظامی نداشته قحطی از کل جهان برداشته میشود؛ این بی مدیریت حکام است ؛ که عدالت را رعایت نمیکنند و گرنه خدا در قرآن به عدالت حکام دعوت کرده ،معنای رزاق بودن خدای متعال، این نیست که تحت هر شرایطی و برای هر فردی، خوراکش در وقت لازم تهیه می شود و هیچ کس گرسنگی نمی بیند. چنین معنایی با مشاهده وضعیت گرسنگان و … غلط بودن خود را نشان می دهد.
درباره رزاق بودن خدای متعال چند مطلب را باید در نظر داشت:
۱- توحید فاعلی و اینکه هر فعلی در عالم رخ می دهد، به قدرت و اذن خدای متعال است. اگر زراعتی می شود، و محصولی ایجاد می شود، فعل خدای متعال است:
«أَ فَرَءَیْتُم مَّا تحَرُثُونَ * ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نحَنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ * إِنَّا لَمُغْرَمُونَ؛[واقعه، آیات ۶۳-۶۶] آیا آنچه را كشت مى كنید دیده اید؟ * آیا شما آن را مى رویانید یا ما رویاننده ایم؟ * اگر اراده حتمى كنیم مسلّما آن را خار و خاشاك مى گردانیم، پس شما از روى تعجب و تأسف گویید:« حقّا كه ما غرامت زده ایم».
پس هر چه به عنوان رزق شمرده می شود، در واقع از جانب خدای متعال است. و منظور از رازق بودن خدای متعال، بر پا داشتن نظامی مستحکم است که در آن روزی هر موجودی تامین شده و در جای خود قرار گرفته است. روایات ذیل نشان می دهد که معنای رازق بودن، همین بر پا داشتن نظام رزق است:
امام على علیه السلام : «این مورچه[ها] را بنگرید كه با آن همه كوچكى و ظرافت اندام، كه تقریباً به چشم نمى آید . . . روزى اش تضمین شده و به او روزىِ فراخورِ حالش مى رسد ؛ [خداوند] منّان از او غافل نیست و [پروردگار] حسابگر محرومش نساخته است ، اگر چه در دل تخته سنگى صاف و خشك و یا در میان صخره اى سخت باشد.»[۱]
امام على علیه السلام: «این كلاغ است و آن یكى عقاب ، این كبوتر است و آن دیگرى شترمرغ . هر مرغى را به نامى خوانده و روزى او را ضمانت كرده است.»[۲]
۲- نظام خلقت به گونه ای قرار داده شده است، که ممکن است، عده ای به ظلم و ستم بپردازند و اموال دیگران را غصب کرده و روزی آن ها را از بین ببرند! مثلا در آمریکا برای بالا نگاه داشتن قیمت گندم، حجم بسیاری گندم را به دریاها بریزند و در آن سوی دنیا عده ای از گرسنگی بمیرند! خدای متعال با نظام خلقت روزی این عده را نیز داده است، اما ظلم ظالم مانع رسیدن روزی به دست خودشان شده است. که بندگان خدا باید با همین نظام عالم، ظلم ظالم را نابود کنند.
امام صادق علیه السلام ـ وقتى ابو عبیده به ایشان عرض كرد: دعا كن كه خداوند روزى مرا در دست بندگانش قرار ندهد ـ فرمود : خداوند چنین كارى نمى كند . او روزى بندگان را در دست یكدیگر قرار داده است؛ اما از خدا بخواه كه روزى ات را در دست بندگان خوبش قرار دهد ، كه این از خوشبختى است.[۳]
۳- مساله ای روزی در روایات ما بسیار مد نظر بوده است و انسان از همّ و غم بی جا در این باره پرهیز داده شده است. اگر به محتوای این روایات توجه کنیم، مشاهده می کنیم که به دلیل خصلت ذاتی حریص بودن انسان «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً [معارج/۱۹] به یقین انسانحریص و كم طاقت آفریده شده است.» براین مساله اهتمام شده است. تا انسان به افراط نپردازد و تمام عمر خود را صرفا به فکر کسب دنیا نباشد. و غافل از این نگردد که دنیا، مزرعه آخرت است و باید در آن برای آخرت تلاش کرد. و الا هرگز تائید ننموده اند که کسی در خانه اش بنشیند تا از آسمان روزی او بیاید! این مساله نیاز به تاکید موکد و بیان فراوان دارد، تا انسان از آخرت غفلت نکند. در روایات ذیل دقت کنید که چگونه ۱- از حرص نفی می کند، ۲- به جستن روزی تشویق می کند ۳- از وارونه شدن افعال آدمیان در معامله با دنیا می گوید که تمام توجهش به دنیا است و آخرت را نمی بیند! جمع این سه مطلب در اعتدال نهفته است:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : «نه حرص زدن حریص ، روزى را به سوى او مى كشاند و نه ناخوش داشتن كسى، آن را از او باز مى دارد.»[۴]
امام على علیه السلام: «خداوند روزىِ شما را تضمین كرده و به عمل (انجام واجبات) فرمان یافته اید. پس، طلبِ روزىِ تضمین شده، نباید براى شما مقدّم بر اعمال واجب باشد؛ ولى به خدا سوگند، كه شك بر شما عارض شده و اوهام نادرست، با یقین درآمیخته است، چندان كه آنچه براى شما تضمین شده، گویى به صورت امرى واجب در آمده و گویى آنچه واجب شده، از دوش شما برداشته شده است.»[۵]
امام على علیه السلام: «روزى را بجویید؛ زیرا روزى براى جوینده آن ضمانت شده است.»[۶]
۴- در اسباب جلب رزق نباید، سببها را منحصر در عالم ماده دید. و توجه به اسباب معنوی در زیاد یا کم شدن رزق نیز لازم است:
امام باقر (ع) می فرمایند: «ذكر خدا بعد از طلوع فجر در تحصیل روزى مؤثرتر است از سفر كردن و كوشیدن.»[۷]
امام باقر علیه السلام : «بنده گناه مى كند و به سبب آن روزى از او گرفته مى شود .»[۸]
[۱]. نهج البلاغة: الخطبة ١٨٥.
[۲]. نهج البلاغة : الخطبة ١٨٥.
[۳]. تحف العقول : ٣٦١.
[۴]. بحار الأنوار: ج٧٧ ص ٦٨ ح٧.
[۵]. نهج البلاغة:
الخطبة١١٤.
[۶]. الإرشاد : ج١ص٣٠٣.
[۷]. بحار الأنوار :ج ٨٥ص٣٢٣ح ١١.
[۸]. الكافی :ج٢ ص٢٧٠ح٨ .
کلام و عقاید›خداشناسی›افعال الهی
انیشتین ...
البرت اينشتين(فوت 1955 م) در رساله ي پاياني عمر خود با عنوان: “دي ارکلرونگ” Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 يعني:"بيانيه” که در سال 1954 آن را در امريکا و به آلماني نوشته است - اسلام را بر تمامي اديان جهان ترجيح ميدهد و آن را کاملترين ومعقولترين دين مي داند. اين رساله در حقيقت همان نامه نگاري محرمانه ي اينشتين با آيت الله العظمي بروجردي (فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمين برگزيده شاه ايران محرمانه صورت پذيرفته است اينشتين در اين رساله “نظريه نسبيت” خود را با آياتي از قرآن کريم و احاديثي از (نهج البلاغه) وبيش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسي (که از عربي به انگليسي توسط حميد رضا پهلوي (فوت1371ش) و.. .ترجمه وتحت نظر آيت الله بروجردي شرح مي شده) تطبيق داده و نوشته که هيچ جا در هيچ مذهبي چنين احاديث پر مغزي يافت نمي شود وتنها اين مذهب شيعه است که احاديث پيشوايان آن نظريه ي پيچيده “نسبيت” را ارائه داده ولي اکثر دانشمندان نفهميده اند.
از آن جمله حديثي است که علامه ي مجلسي در مورد معراج جسماني رسول اکرم(ص) نقل مي کند که: هنگام برخاستن از زمين دامن يا پاي مبارک پيامبر به ظرف آبي مي خورد و آن ظرف واژگون مي شود.اما پس از اينکه پيامبر اکرم(ص) از معراج جسماني باز مي گردند مشاهده مي کنند که پس از گذشت اين همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ريختن روي زمين است …اينشتين اين حديث را از گرانبهاترين بيانات علمي پيشوايان شيعه در زمينه ي “نسبيت زمان” دانسته و شرح فيزيکي مفصلي بر آن مي نويسد…هم چنين اينشتين در اين رساله “معاد جسماني” را از راه فيزيکي اثبات ميکند(علاوه بر قانون سوم نيوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول رياضي معاد جسماني را عکس فرمول معروف “نسبيت ماده و انرژي” ميداند:
E = M . C2 >> M = E : C2
يعني اگر حتي بدن ما تبديل به انرژي شده باشد دوباره عيناًبه ماده تبديل شده و زنده خواهد شد. او هم چنين در همين رساله عقيده ي به “وحدت وجود” را از خرافات هاي شايع شده توسط ملا صدرا تلقي کرده و آن را از ديدگاه “فيزيک کلاسيک” و “فيزيک نسبيتي” به شدت مورد حمله قرار مي دهد …بطور خلاصه: او ميگويد: هر موجودي داراي حيطه و مرز فيزيکي خاص خود است(حيز وجودي) که امکان ندارد با موجود يا وجود ديگري اتحاد يا وحدت داشته يا بيابد…در رابطه با “عقل” نيز با کمال شگفتي - انيشتين نظريه ي اخباريون شيعه را ( که عقل را نسبي مي دانند و در حريم شرع و دين آن را بکار نمي برند) صحيح دانسته و مي گويد: حق با اخباري هاي شما ست وهنوز زود است که مردم اين را بفهمند..
در ادامه نيز فرمول رياضي خاصي براي “عقل نظري بشر” ارائه داده و “نسبيت” آن را اثبات مي کند… . اينشتين در اين کتاب همواره از آيت الله بروجردي با احترام و به لفظ"بروجردي بزرگ” ياد کرده و از شادروان پروفسور حسابي نيز بارها با لفظ” حسابي عزيز” ياد کرده است.
متن نامه آخر انيشتين به آيت الله بروجردي:
محضر شريف پيشواي جهان اسلام…جناب سيد حسين بروجردي…
پس از 40 مکاتبه که با جنابعالي بعمل آوردم اکنون دين مبين اسلام و…آئين تشيع 12 امامي را پذيرفته ام/ که اگر همه ي دنيا بخواهند من را از اين اعتقاد پاکيزه پشيمان سازند هرگز نخواهند توانست حتي من را اندکي دچار ترديد سازند! اکنون که مرض پيري مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس(= مارس) از سال1954 است که من مقيم امريکا و دور از وطن هستم.
به ياد داريد که آشنائي من با شما از ماه اوگوست(= اوت) سال 1946 يعني حدود 8 سال قبل بود.
خوب به ياد دارم که وقتي در 6 اوگوست(اوت) 1945 آن مرد ناپاک پليد اکتشاف فيزيکي من را - که کشف نيروي نهفته در اتم بود - همچون صاعقه اي آتشبار و خانمان سوز بر سر مردم بي دفاع هيروشيما فروريخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه اي بين المللي … به امضاء و تصويب جهاني برسانم.
گرچه در اين راه براي من توفيقي حاصل نشد ولي ثمره ي آن آشنائي با شما مرد بزرگ…بود که هم تا حدي من را از آن اندوه عظيم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهاني من شد. و چون اين آخرين يادداشت من در جمع بندي اين چهل نامه است/ براي خوانندگان گرامي(بعدي) نيز مينويسم: همانگونه که آقاي… بروجردي - مقيم شهر قم/ در ايران - ميدانند:
من دراوگوست(اوت)1939 طي نامه اي به روزولت - رئيس جمهور وقت امريکا - او را از پيشرفت آلمان نازي - که در ابتداي جنگ جهاني دوم بود - در مسئله ي شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژي عظيم آن جهت کشتار… و نابود کردن آني برخي شهرها… مطلع ساختم و اکيداً به او (روزولت) گفتم که براي بازداشتن آلمان نازي از اين نقشه ي جنايت آميز…بايد ابرقدرتي چون امريکا - که به نظر من عاقلترين و…خونسردترين ابرقدرتهاي دنياي فعلي است – سريعاً گروهي را مامور بررسي و تحقيق علمي- در شکافتن هسته ي اتم - بنمايد و به سرعت بايد بمب اتم را بسازد چون دير يا زود اين سگ از زنجير در رفته - يعني آدولف هيتلر …نژادپرست خونخوار - آن(بمب اتم) را ساخته و چون ببيند از راه جنگ متعارف حريف تمامي دنيا نمي شود – حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندين شهر بزرگ را هدف بمب اتمي خود قرار مي دهد.اما وقتي امريکا…آن را از قبل ساخته واعلان نموده باشد ديگر امثال هيتلر ديوانه نمي توانند دنيا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پيوس دوازدهم نيز - که آغاز دوره ي پاپي وي براي مسيحيان کاتوليک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به اين امر صادر کرد و فقط اکيداً قيد نمود که:"هرگز نبايد از اين سلاح اتمي براي جنگ - حتي با خود نازي هاي آلمان - استفاده شود…". سپس (من) نامه اي به محضر شريف پيشواي اسلامي آن زمان…سيد ابو-ال- حسن (ابوالحسن) اصفهاني - که مقيم نجف بودند - نوشتم/ ايشان نيز در جواب گفتند که:"از باب ناچاري لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمان ها بهراسند و دست به حمله ي اتمي به هيچ کشوري نزنند. ولي استعمال اين سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلي ممنوع است و هرگز نبايد از آن - به نحو ابتدائي - استفاده شود حتي عليه خود آلمان نازي …باز تاکيد مي کنم : تا آنجا که امکان دارد نبايد سلاح اتمي بکار گرفته شود و بايد با اسلحه ي متعارف با آلمان نازي مقابله کرد".
http://www.vakonesh.ir/posts/postDetail.asp?postId=20
http://elmoerfan.parsiblog.com/-217987.htm
اخبار
معاونت فرهنگی :
پاسخ گویی به شبهات مطرح شده در شبکه های اجتماعی،در وبلاگ مدرسه علمیه نرجسیه سنقر
به زودی برگزار می شود .
منتظر باشید .
منتظر نظرات ،انتقادات وپیشنهادات شما هستیم
دلتنگ حرم ...
حالا که نیامدم دَمت را بفرست
من نیستم آن جا کَرمت را بفرست
گفتم که مریضم و دوا می خواهم
پس گرد وغبار حَرمت را بفرست