مراسم سالگرد ارتحال ملکوتی امام(ره)
به مناسبت ارتحال ملکوتی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی مراسمی با حضور بانوان وطلاب وسخنرانی مدیر محترم مدرسه خانم فاطمه بیگی در تاریخ14/3/94 بعدازظهر در مدرسه برگزار گردید.
خانم فاطمه بیگی اشاراتی به سیره وسبک زندگی حضرت امام(ره) داشتند ودر ضمن سخنان خود بیان کردند یکی از صفات بارز حضرت امام رعایت مسأله محرم ونامحرم در خانواده بود بویژه هنگام حضور دامادها- حضرت برای همسر خود احترام خاصی قائل بودند وهمینطور برای سایر اعضای خانواده
ایشان همچنین به زهد وتوانمندی روحی حضرت امام اشاره کردند وگفتند که از جمله اخلاق وروحیات خاص امام اظهار فضل نکردن واخلاص ، دستور ندادن ، محفل انس با دوستان و… می باشد
ایشان به برخی حالات خاص حضرت امام در هنگام عبادت هم اشاراتی داشتند .
جشن نیمه شعبان
مراسم جشن با شکوه نیمه شعبان با حضور حداکثری بانوان سطح شهر وسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید جواد حسینی کیا در تاریخ 13/3/94 در مدرسه برگزار گردید. همچین به مناسبت شب ولادت، مراسم اطعام 100 نفر از طلاب واحیای این شب مبارک هم انجام شد .
حجت السلام والمسلمین حسینی کیا در ضمن سخنان خود به بیان ویژگی ها وصفات یاران حضرت مهدی(عج) اشاره کردند .
ایشان فرمودند که شناخت حضرت حجت و اینکه آنچه در زمین وآسمان است به یمن وجود ایشان می باشد، از مهم ترین صفات می باشد .
وی همچین بیان کرد که از جمله شاخص های دیگر یاران امام زمان انتظار فرج است، که باید انسان را به سمتی ببرد که امام زمانی بشود. زمینه ظهور حضرت را فراهم کند . این انتظار یعنی امربه معروف ونهی از منکر کردن،تلاش برای حکومت امام زمان،یعنی نشر ارزش های اسلامی وقرآنی ، یعنی اقدام عملی و ….
ایشان بیان کردند که صفت خود سازی از دیگر صفات یاران امام زمان است ،یاران امام زمان باید مهذبان جامعه باشند .
وی اشاره کرد که شاخص دیگر الگو قرار دادن امام زمان در تمام امورات زندگی از اسم فرزند گرفته تا سایر امور می باشد.
محفل انس با دستان آسمانی
به مناسبت ولادت حضرت مهدي(عج) محفل انس با دستان آسماني با حضور خيرين ونيكوكاران شهرستان وسخنراني امام جمعه ومؤسس محترم مدرسه حجت الاسلام والمسلمين محمدباقر برقراري ، در تاريخ 12/3/94 برگزارشد.
امام جمعه محترم حجت الاسلام والمسلمين محدباقر برقراري فرمودند: مسأله ولايت حضرات معصومين(عليهم السلام) كه ولي خدا هستند و برهمه ما ولايت دارند نشأت گرفته از عصمت حضرات معصومين وعلم لدني آن هاست. خود اين عصمت و علم لدني هم منشأي دارد چون خداوند متعال به هر كسي علم لدني نمي دهد ، منشأ آن محبت وشفقت ايشان نسبت به بندگان خداست .
ايشان در ضمن سخنان خود عرض كردند: تنها يك راه براي رسيدن به كمال وانسانيت وجود دارد وآن هم ولايت مداری ورابطه متقابل با امام معصوم واختصاص محبت ویژه به ایشان است.
وی همچین بیان کرد محبت اگر به معنای واقعی کلمه در دل ما احیا شود،هرچیزی که رنگ وبوی امام زمان پیدا کند انسان هم به ان محبت پیدا می کند .یکی از مظاهر این محبت حوزه های علمیه است که سربازان امام زمان در آنجا تلمذ می کنند.حضرت دوست دارند که ما هم در حوزه ها سهیم باشیم و گرنه خود ایشان می توانند امورات را اداره کنند.« ما آتانی الله خیرٌ بما آتاکم»
وی با اشاره به اهمیت انفاق در آیات وروایات فرمودند: درآیات و روایات تآکید شده که کسانی که تنگ دست هستند انفاق کنند ونیز از آنچه دوست دارید انفاق کنید ونیز بیان کردند که انسان به مقام سخاوت نمی رسد مگر اینکه به مقام یقین رسیده باشد چون سخاوت از صفات خدواند است.
تلنگر
به راه بیاییم
تا
ز راه بیاید
اللهم عجل لولیک الفرج
ریشهیابی علل بیرغبتی و بیتوجهی نسبت به عبادتها و لذت نبردن از آنها
شاید این سوال برای شما یا یکی از دوستان و آشناهاتون پیش اومده باشه که «چرا نسبت به عبادتها و انجام واحبات و مناجات حال خوشی ندارم و از اینها لذت نمیبرم و نسبت به این اعمال بیرغبت و بیتوجه شدم؟»
برای پاسخ لازمه به دو نکته توجه کرد:
نکته اول:
قلب انسان گاها میل زیادی به عبادات حتی مستحبات داره و هر قدر عبادت واجب و مستحب انجام میدیم باز از خودش رغبت نشون میده ولی گاها اوضاع برعکس میشه و قلب و دل و روح انسان رغبت آن چنانی به این مسائل نداره؛ این وضعیت قلب انسان، در حد متعارفش طبیعی هست ولی اگر بی رغبتی به عبادات و مناجات تداوم داشته باشه و به عادت تبدیل بشه، نشون میده که حتما دلیلی داره و باید ریشه یابی بشه.
امام علی علیه السلام میفرماید: اين قلبها خسته و افسرده مىشوند همچون بدنها، براى رفع ملالت آنها لطائف حكمتآميز زيبا و جالب انتخاب كنيد. (نهج البلاغه حکمت91)
نکته دوم: برخی از علل بی توجهی به عبادات و سستی در واجبات و لذت نبردن از آنها و نداشتن حال مناجات و … رو میشه در موارد زیر خلاصه کرد:
2-1- ضعف اعتقادی مثلا اعتقاد راسخ نداشتن نسبت به قیامت و عدم شناخت صحیح از نسبت به خدا
2-2- عدم معرفت به آثار و برکات عبادات مثلا نماز، روزه و …
2-3- گناه و معصیت؛ خصوصا گناهان کبیره مثل غیبت یا اصرار بر گناهان صغیره
2-4- انجام دادن برخی کارهای مکروه که موجب سلب توفیق از انسان میشن مثلا بی احترامی به بزرگان و سادات و علماء و کتابهای مذهبی و مجالس و اعتقادات دینی و …
2-5- عدمارتباط با اشخاص و مکانهای دینی و معنوی مثل زیارتگاهها و مساجد و انسانهای مؤمن مثل علمای ربانی
2-6- عدم استفاده از مواعظ و منابر اخلاقی که مایه تذکر و مانع غفلت انسان هستند
2-7- توجه بیش اندازه به امور دنیوی که موجب دلبستگی به دنیا و غفلت از آخرت میشود اعم از خوراک و پوشاک و تجملات و …
2-9- معاشرت و دوستی و ارتباط با افرادی که ایمان و اعمال درست و کاملی ندارن
2-10- عدم توجه به شرایط مقدمات و اجزاء اعمال و عبادات مثلا عدم توجه به ارکان و واجبات وضو و طهارت و شرایط صحت نماز و …
2-11- عدم انجام عبادات در زمان و مکان مناسب مثلا به تأخیر انداختن نماز و عدم شرکت در نماز جماعت در مسجد
و …
اینها از جمله موارد مهمی هستتد که هر کس میتونه با بررسی حالات خودش علت مشکلش رو ریشه یابی کنه و نسبت به حل اون اقدام کنه.
مهدي باوري
اگر اراده بیدار است , نمی از دریا کافیست.
آری ، می شود مسیر را برگشت و به مهدی باوری رسید؛
باور کنیم که زندگی حقیقت است و رفتن حتمی
و واقعیت ها با شوخی سازگار نیستند
و باید برای نتیجه مطلوب, فراوان تلاش کرد
و بپذیریم که انتظار با آفت مسیری بی مقصد است.
باید با تمام انرژی تلاش کرد, و بین هفت میلیارد و اندی جمعیت دنیا که جز حدود سیصد میلیون شیعه بیش نیست؛
آقا را بین دشمنان تنها نگذاریم
همین شیعیان اندک هم اگر زندگیشان غفلت باشد
وای بر این غریبی! وای بر این غریبی! وای بر این غریبی!
آقایی مهربان و دلسوز و خیرخواه با این همه دشمن چه کند؟
آری مهدی ما آن غریب دور افتاده و تنهای یگانه است و دریای احساس و محبت.
در این دنیای مواج و طوفانی
و اینهمه فضای الوانی
و روح ضعیف و ظلمانی ما ،
می طلبد که خود طبیب را با التجا و التماس به یاری طلبیم که:
ای مهدی فاطمه ,
عزیز زهرا ,
آقا جان!
دستمان را بگیر و برای توفیق نوکریت تربیتمان کن که ما خود ناتوانیم.
الهی! غرور منفی را در ما بشکن
و ما را به اوج بندگی نایل کن
و ما را به مسیر انتظار برگردان
انتظار سبزی که به قله مطهر و معطر و منور ظهور منتهی شود.
و اقبل الینا بوجهک الکریم واقبل تقربنا الیک وانظر الینا نظرة رحیمة
خلوتی برای رسیدن...
کنج کوچک این مسجد، چه وسعت فراخی در خویش نهفته دارد! اینک منم که تنها نشسته ام در گوشه ای که جز تو کسی را نمی بینم و جز تو نمی خواهم.
اینک منم! که یک سال عصیان و سرکشی و گناهِ خویش را به آب چشمه عبادتِ تو، از پیکرِ آلوده خویش فرو می ریزم.
من نیازمندم، به فرصتی دوباره برای نفس کشیدن و زنده بودن به فرصتی دوباره و به وسعتی بی کران تر برای پرواز، برای رسیدن و نزدیک تر شدن تمامِ غربت و بی کسی خود را از تک تک کوچه ها و خیابان های ظلم زده وحشی، به دوش گرفته ام، تا کُنجی بیابم و سفره دردهایم را در محضر تو بگشایم. این سنّتِ سالیانه همه آنانی است که چونان من، نیاز و رازِ خویش را جز به درگاه تو نخواهند که آشکار کنند.
باید حضورِ تو را پر رنگ تر به خویش بنمایانم. نخواهم گذاشت یادِ تو، در ازدحام این همه غیر تو، در ازدحام این همه ولوله در هم پیچیده که در هیچ کدام، نام تو را نمی توان شنید، از یاد ببرم. آری! نخواهم گذاشت.
جهان، لبریز از ابلیس های کوچکی است که هر لحظه، وسوسه ای در گوشِ جانم می افکنند، که مباد زمزمه های آسمانی، در بصیرتِ من بنشیند! باید کنجی یافت، خلوت و آرام، خالی از همه ولوله ها و ابلیس ها، کنجی برای آن که به یاد آورد و تکرار کرد، نامی را که هر لحظه، تمامی کهکشان ها فریاد می کنند. باید دانست که در ورای غفلتِ همه مردمانِ در خواب فرو رفته، کسی هست که از روحِ خویش در ما دمیده است، در من و تو، و این، همان چیزی است که هرگز فراموش نباید کرد.
وَه که چه شب های سرشاری! چه روزهای لبریزی! اینک سه شب است و سه روز که تنها به تو اندیشیده ام. تنها تو را خوانده ام حس می کنم که سبکبارتر، بر می خیزم. حس می کنم که رنگِ زلال تری به خویش گرفته اند، همه دیوارها و پنجره ها، همه آدم ها، همه ابرها و پرندگان و آب ها، حس می کنم که مهربان تر شده ام، حس می کنم که ابلیس ها از من می گریزند و ابلیس زدگان، با شرم از کنارم عبور می کنند. آری! حس می کنم که راضی ام…
وَه که چه شب های روشنی! چه روزهای شفّافی! این خلسه عظیم بگویید چیست که این گونه مرا به خویش در ربوده است؟ این چه سِحری است که این چنین مرا از گوشه کوچک یک مسجد، به اعماقِ وسیع ترین افق ها می کشاند؟
این چه نیرویی است که هر لحظه در من زاده می شود و تکرار می شود؟ هر لحظه سنگین تر می شوم و امّا این وزن، چه سبکبارم کرده است!
و تا یک سال دیگر، قدرتی در خویش می بینم که یک سال، مرا به پیش خواهد برد. یک سال مرا زنده نگاه خواهد داشت و یک سال، همواره در گوشم زمزمه خواهد شد، همان نامی که همیشه مشتاقِ شنیدنِ آن بوده ام.
مهدی میچانی فراهانی