برنامه هاي ميلاد
فاطمه باغ گلاب است خدا مي داند
فاطمه گوهر ناب است خدا مي داند
ويژه برنامه هاي انجام شده به مناسبت ميلاد فخر آسمان ها وكائنات حضرت زهرا(سلام الله عليها) در اين مدرسه به شرح زير مي باشد
الف)برگزاري جشن ميلاد در روز جمعه وحضور پر شور بانوان سطح شهر بالغ بر ۷۰۰ نفر
ب) ويژه برنامه با حضور فرهنگیان آموزش پرورش و حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر احمدی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس وجناب آقای دکتر محبی نماینده ولایی وتلاشگر شهرستان و نیز نماینده محترم ولی فقیه در سپاه شهرستان حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای کماسی و مدیریت محترم آموزش وپرورش شهرستان جناب آقای کلوندی و….در روز یکشنبه وبا حضور بیش از ۴۰۰ نفر از بانوان
ج) اجرای سرود توسط طلاب مدرسه
د) ختم جمعی سوره نور وهدیه به حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
ه) ختم جمعی قرآن کریم وهدیه به حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
و) مولودی خوانی وپذیرایی





شیعیان گوش ســپارید نـــدا میآیـــد

شیعیان گوش ســپارید نـــدا میآیـــد هر دم این بانگ ز ارض و ز سما میآیــد
ذات حق فخر نماید به چنین محبوبی شیعیان ام ابیهاست ز جنان میآید
آسمان میخندد. زمین پایکوبی میکند. در زمین و آسمان هنگامهای برپاست. آسمانیان سردرگوش هم گذاشته، با شادی و سرور، سرود مقدم دلدار را زمزمه میکنند. ملائک زمان و زمین را گلباران میکنند. از خانه خدیجه نوری میدرخشد که عالم را روشن کرده است. فرشتگان صف به صف ایستادهاند تا خداوند به آنان اذن ورود به این خانه بهشتی را عنایت فرماید. به خود میبالند که میخواهند روی دلارای محبوبه خدا را تماشا کنند. بر یکدیگر سبقت میگیرند تا تبریک و سلام خدا را بر خدیجه عرضه دارند.
چشمان زیبای پیامبر غرق آبی بیکران آسمان است و قلب و روحش در حال سجده شکر. معبود بیهمتا را سپاس و تقدیس میگوید که فرزندی را به او عطا فرموده که مایه مباهات و فخر عالم و عالمیان است. پیک حق آمد و بر او خواند: «انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، انّ شانئک هو الأبتر»؛
کوثری عطا کردیم که چشمه همیشه جوشان رحمت است و فقط صاحبدلان و موالیان میتوانند از این چشمه لایزال سیراب شوند.
شادی کــنید ای دوستــان هنــگامهای برپا شده زهرا ز اوج آسـمان مــحبوبه دلها شــده
انس و ملک شادیکنان جشن و شرر برپا کنند چون غنچه بشکفته رخسار زهرا واشده
باران رحمت الهی، با قدمهای نازنین این مولود بر تمام زمینها و زمانها باریدن آغاز کرد و کسی که محبت این حوریه بهشتی را در دل و جان بپروراند، باران رحمت بر او میبارد. این چشمه همیشه جوشان، فاطمه است که دست دوستان را میگیرد و تنهایشان نمیگذارد، به راستی چه نام برازندهای دارد.
دست پدر را در تنهاییهایش میگیرد و امابیهای پدر میشود. با دیدن فاطمه است که چشم پدر روشن میشود و غم از خانه دلش رخت میبندد.
سوگ فاطمي

هفت سين فاطمي

رسیده عید و دل ها شاد و خرم
همه در فکر دیدارند با هم
همه آماده انـد سفـره بچیننـد
به فکـر سفـره های هفت سیننـد
منم در سفره دارم هفت سیـن را
ولی تـوأم شـدهبـا داغ زهـرا
اگـرخواهـیبرایمادر مـن
دم عیـدی بِگِـرییدربـر مـن
کنار سفره ی عیـدمتوبنشیـن
بگویم ماجرای هر چه هفت سیـن
بُودسین نخستین سیلـیِ کیـن
به روی مادرم بـا دست سنگیـن
میـان کوچه راهش را ببستنـد
غـرور مجتبـایـش راشکستنـد
ببیـن بر سفـرهسیـن دومم را
که سویـینیست در چشمان زهرا
بمیرم، راه خانه گم نمـوده ست
تمام چهـره ی مادر کبـود ست
بگویـمسین سـومتا بسـوزی
که مادرسـوختبین کینه تـوزی
برای کشتـن زهـرا دویـدنـد
درِکاشـانـه را آتـش کشیـدند
ببینسین دگراز من همین است
عزیزم چهارمیسقط جنیـناست
به آتش خانه راپُرمِه نمودنـد
گلـی را وحشیـانـه له نمودنـد
به روی سفرهسین پنجم این ست
سرِ سجـاده اشزینب حزین است
کنـد چـادر نمـاز مادرش سر
بگـویـد وای مـادروای مـادر
شده سفـره پر از اشک شبانـه
ششم سین سوت وکورماندست خانه
خدایـا مرتضی همـدم ندارد
به جز چاهش کسی مرهم ندارد
چه گویم ای عزیز از سین آخـر
بُـود آن سینـه ی مجروح مادر
هنوز آن سینه رادرمـان نگشتم
خداتاکی به صحرا و به دشتـم ؟
شده این سفره محسن چه رنگیـن
چه دردآور شده این سفره هفت سین
التماس دعا
فاطميه...

آتش گرفت این در و آتش گرفت دل

