مرگ بر آمریکا
حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) فرمودند:
امروز در مقابل این اقدام خصمانه و صریح آمریكا، آحاد مردم ایران در هر نقطهای از كشور، فریاد مرگ بر آمریكا را از عمق جان و با اطمینان بیشتر سر میدهند.
ایشان در ادامه فرمدند:در آخرین سخنان خود بیان کردند که ما به آمریکا هیچ اعتمادی نداریم اما مشخص نیست چرا عده ای که همیشه ادعا می کنند باید پشت سر ولایت فقیه حرکت کنیم اکنون خود جلوتر از ولایت گام بر می دارند و بر این عقیده استوارند که در شرایط کنونی نباید شعار مرگ بر آمریکا سر داد !
مدعیان باید این نکته را بدانند که امام خامنه ای فرمودند:دولت آمريكا در هيچ كشورى، ميان هيچ ملتى، يك وجههى عمومى ندارد. «مرگ بر آمريكا» ديگر جزو شعارهاى اختصاصى ملت ايران نيست؛ در بسيارى از كشورها گفته مي شود. (دیدار با اساتید22/05/91)
و همچنین در جایی دیگر فرمودند:يك روزى فقط ملت ايران بود كه بيدار شده بود و شعار «مرگ بر آمريكا» ميداد؛ امروز در سرتاسر جهان - دنياى اسلام، حتى در ميان غيرمسلمين - هرجا اين رئيسجمهور نگونبخت آمريكا سفر مي كند، شما ببينيد مردم چه تظاهراتى عليه او مي كنند؛ پرچمشان را آتش ميزنند؛ «مرگ بر آمريكا» مي گويند؛ آدمك او را درست مي كنند و آتش ميزنند. آنوقت اينها طرفدار حقوق بشرند؟!(دیدار با اقشار مختلف مردم 22/12/86)
حضرت آقا با توجه به اقدامات خصمانه آمریکا علیه ملت ایران ،گفتند: امروز در مقابل این اقدام خصمانه و صریح آمریكا، آحاد مردم ایران در هر نقطهای از كشور، فریاد مرگ بر آمریكا را از عمق جان و با اطمینان بیشتر سر میدهند.(دیدار با معلمان و کارگران 13/2/74)
ولی امر مسلمین جهان به شعار مرگ بر آمریکا در دیدار با مداحان در تاریخ 4/4/87 نیز اشاره کردند:انقلاب اسلامى شما در مقابل اين حركتى كه به حركت طبيعى دنياى سياست تبديل شده بود، ايستاد. اينى كه شما مىبينيد امروز در خيلى از كشورها صداى مرگ بر آمريكا بلند ميشود، اين چيز جديدى است؛ اين مخلوق حركت ملت ايران است. چنين چيزى وجود نداشت. اينى كه شما مىبينيد امروز در همهى دنيا، چه در كشورهاى اسلامى، چه حتّى در كشورهاى اروپائى، سياست آمريكائى منفورترينِ سياستها و سران كشور آمريكا منفورترينِ سياستمداران دنيا هستند، اين ناشى از اين حركت عظيم ملت ايران است.
واکنون نوبت من وتوست تا به ندای ولی فقیه خود لبیک گفته وهم صدا با هم ندای مرگ بر آمریکا را سر دهیم.
ننه علی! از ما پیش شهیدان هیچ نگو
ننه علی از ما پیش شهیدان هیچ نگو
سلام مادر ! سلام ننه علی ! سلام اسطوره مهربانی !
دیروز خبر آمد که بالأخره پیش فرزند شهیدت رفتی ؛ نه این که از او دور بوده باشی و حالا به او برسی ، نه! تو در تمام سال هایی که پسرت آسمانی شده بود ، در زمین ، کنارش بودی و ماندی و خانه که چه بگویم ، کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی و شب و روزت را در کنار جوان شهیدت به سر کردی تا تجسمی از مهرمادری باشی در روزگاری که مهربانی ها به حراج روزمرگی ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته اند.
نمی دانم در آن شب های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران ، با “قربانعلی” ات چه نجواها کرده ای و در میانه اشک های مادرانه ات با او چه ها گفته ای.
این را نیز نمی دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده ای و بعد از سال ها که سنگ قبر او را بغل می کردی ، اینک خودش را در آغوش گرفته ای ، به او چه ها خواهی گفت و داغ غربت سالیانت را چگونه برایش روایت خواهی کرد ؛ نباید هم بدانم ؛ حرف های مادری و فرزندی ، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!
اما ننه علی ! تو را به آن سال های فراق و به آن قرآن درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی ، قسمت می دهم هر چه به شهیدت می گویی بگو ، اما حال و روز ایرانی که علی تو و علی های دیگر برایش فدا شدند را برایش باز مگو! بگذار روحشان آزرده نشود.
به پسرت نگو که او و همرزمانش هر چه رشته کرده بودند را عده ای دارند به اسم همان شهیدان پنبه می کنند! نگذار خبر دار شود که عده ای با اسم ارزش ها ،چنان به جان بیت المال افتاده اند و آن را چنان با حرص و ولع می بلعند که جهانی انگشت حیرت به دهان گرفته است و تازه کلی هم طلبکار هستند و قیافه هایشان حق بجانب! نگو که چنان دارند جوانان را از اسلام عزیز می رانند و بدان بدبین می کنند که میسونرهای مسیحی هم نتوانستند چنین کنند؟
چه نیازی هست اوقات قربانعلی را تلخ کنی و به او بگویی که با یاران انقلاب چه ها که نکرده اند؟! احتیاجی هم نیست درباره تازه به دوران رسیده هایی که حتی خدا را هم بنده نیستند به او چیزی بگویی. ناراحتش نکن ننه علی!
نگذار فرزندت بفهمد که هنوز که هنوز است ، خیلی ها در سرزمینش می میرند ، فقط به خاطر این که یک مشت اسکناس ندارند. هنوز کودکان معصوم سرزمینش ، تا نیمه شب در چهار راه ها فال و گل مریم می فروشند و در حسرت یک جفت دستکش قرمز رنگ اند تا نوک انگشتانشان از فرط سرما کرخت نشود. نگذار متوجه بشود که زنان و دختران زیادی تن می فروشند و نان می خرند؛ به غیرت پسر برومندت بر می خورد.
مادر جان! بی خیال این باش که به علی ات بگویی مردمی که برای رفاه شان جنگیده ، برای دادن نامه درخواست چندرغاز مساعده ، مجبورند کیلومترها پشت ماشین رؤسا بدوند و نفس نفس زنان ، نامه را به داخل ماشین شان بیندازند و بعد هم چشم به در بدوزند که جواب نامه شان کی خواهد آمد؟
تو را به خدا نگو جوان هایی مانند علی ات که روزگاری شاه بیرون می کردند و دماغ صدام بر خاک می مالیدند ، کرور کرور گرفتار تریاک و هروئین و کراک و شیشه و اکس و کوفت و زهرمار شده اند تا روزگارشان بین نئشگی و خماری بگذرد.
مهربان مادر! چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ چه کار داری از آزادی و … .
اصلاً از آب و هوا برایش بگو … نه! این را هم نگو! علی و یاران شهیدش حتماً ناراحت می شوند اگر بدانند مردمشان با هر دم و بازدمی ، کلی سرب و دی اکسید کربن و ذرات معلق و … تنفس می کنند؛نگو که مبادا یاد خاطرات بمباران شیمیایی زمان جنگ بیفتند و خاطر نازنینشان آزرده شود.
ننه علی! مادر اسطوره ای سرزمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می شکند،بگذار روحش آسوده باشد.نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود… .
آه …! چه می گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می کنی که “پسر! مگر یادت رفته که شهیدان زنده اند و می بییند و می شنوند و اصلاً شهید نامیده شده اند چون شاهد مایند.” و ادامه می دهی: “فکر می کنی اگر من هیچ نگویم این ها هم هیچ نخواهند دانست؟”
راست می گویی ننه علی! بر من ببخش! نگرانم، نگران علی های دیگر این ملک و فرزندان شان. می ترسم کاسه صبر شهیدان به سر آید و شکایت مان را بی هیچ گذشتی نزد خدا ببرند که “خدایا ببین! ما رفتیم و عزیزترین متاع مان که جانمان است را برای دین و میهن و ناموس این ها دادیم و به خون خود غلتیدیم و حال اینان به اسم ما چه ها که نمی کنند و چه مفسده ها که به نام مصلحت مرتکب نمی شوند و چه آبرویی که از دین خودت نمی برند؟خدایا! به عذابی سخت گرفتارشان کن و تاوان خون سرخ مان را از ایشان بگیر که سخت آن را هدر دادند.”
راستی ننه علی ! فردای قیامت که علی تو و شهیدان دیگر چشم در چشم ما دوختند و گفتند: “بعد از ما چه کردید؟” چه خواهیم گفت؟ اصلاًچه داریم که بگوییم؟ بگوییم که بعد از شما افتادیم به جان هم ؛ هزار گروه شدیم و هزار کیسه دوختیم و هزار بیراهه رفتیم و کلاً یادمان رفت که حتی نفس کشیدن هایمان را هم مدیون کسانی هستیم که به خاطر ما از نفس افتاده اند و شد آنچه نباید می شد؟!
خوش به حالت ننه علی! و خوش به حالتان شهدا که رفتید و این روزهای تلخ را ندیدید!
آدم حتی رویش نمی شود که بگوید : شهیدان شفاعت مان کنید!
به معراج رویم
اگر میوه ای ممنوعه
جدمان را از بهشت به زمین تنزل داد
بعید نیست
با چای روضه ات به معراج رویم
عیدتون مبارک
="text-align: center;">
از اسلام شد زين جهت امروز باشد خوش ترين روز على روز توحيد است و روز رحمت و روز اميد پرده بردارى شد از، حُسن دل افروز على شهر دانش «احمد» است و «مرتضى» دروازه اش انبيا غير از «محمّد»، دانش آموز على شد ولاى او «حسان» حصن امان امّتش به به از اين پرتو مهر گُنَه
مولای ما دعا کن برای ما
حواست باشد . . .
داریم در زمانه ایی ” زنـدگـــی ” میکنیم کـه :
هَرزگی ” مـُـــــد ” اســت (!)
بی آبرویــی ” کلاس ” اســـت (!)
مَســـــتی و دود ” تَفـــریــح ” اســـت (!)
رابطه با نامحرم ” روشــن فکــری ” اســت (!)
گــُـرگ بــودن رَمـــز ” مُوفقیت ” اســـت (!)
بی فرهنگی ” فرهنگ ” است (!)
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه ” رشد ونبوغ ” است (!)
و ………………….
خدایا ممنون که نه باکلاسم نه روشنفکر و نه… فقط تو رو میخواهم…
و تو ای سید و مولای مـــا دعا کن برای ما که رنگی نشویم
و رنگ نگیریم…
تبریک
دشت و دریا، جملگی، پر از کلمات سحرانگیز صبح شده اند. « چه فرخنده شبی » را ستارگان انتظار کشیده بودند!
همه جا سفره های مهرآفرینِ « مبارکباد » گسترده شده است.
نام علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام ، لب ها را به شادی واداشته است. نوبت عاشقی را در چشم هایِ اکنون می شود خواند. سرود یکدلی در گیسوان نخلستان پیچیده است.
آسمان در گوشه ای از زمین نشسته است؛ با ادب و احترام تا از این مجلس باصفای صمیمیت، نکته برداری کند. دلدادگی ها، قاصدی فرستاده اند تا مهر علی و فاطمه را بشارت آوَرَد. دنیا، درس آموز نوربارانی این عشق است.
آوای خوشِ تغّزل در این پیوند، شاعران را به سمت شگفت آوری گل ها کشانده است. هر سو نگاه می کنی، شادی سوسو می زند « ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما » درود بر پیامری که این دو نور مشابه را با دستان سرشار از میمنت، به امتزاج درآورد.
دل را باید گفت تو از این مجلس بی ریا چقدر فاصله داری؟
مبادا سهمی از شادی نبری! مبادا بی بهره مندی و بهکامی، تنها نظاره گر باشی!
« چمن خوش است و هوا دلکش است و می بی غش
کنون به جز دل خوش هیچ در نمی باید».
( محمد کاظم بدر الدین )
تسلیت
مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت / آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم / از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت .
شهادت مظلومانه امام جواد (ع) تسلیت…