تبریک
فاطمه يعني شرف،يعني حجاب
فاطمه فخر زنان، روز حساب
فاطمه يعني رضاي کردگار
شاهکار خلقت پروردگار
ولادت حضرت فاطمه(س) مبارک باد
مادر خوبم :
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد
21 فروردین سالروز آسمانی شدن صیاد دل ها
صــیــاد بــا اذان
دلـــها را صـــیــد می کـــنـــد بـــرای خــــدا
برایـــش فــــرقی نــــدارد
حتـــــی اگــــر در قــــطار بــــاشـــد
دو هفته پيش شهيد كاظمى پيش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: يكى اينكه دعا كنيد من روسفيد بشوم، دوم اينكه دعا كنيد من شهيد بشوم. گفتم شماها واقعاً حيف است بميريد؛ شماها كه اين روزگارهاى مهم را گذرانديد، نبايد بميريد؛ شماها همهتان بايد شهيد شويد؛ وليكن حالا زود است و هنوز كشور و نظام به شما احتياج دارد. بعد گفتم آن روزى كه خبر شهادت صياد را به من دادند، من گفتم صياد، شايستهى شهادت بود؛ حقش بود؛ حيف بود صياد بميرد. وقتى اين جمله را گفتم، چشمهاى شهيد كاظمى پُرِ اشك شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند! فاصلهى بين مرگ و زندگى، فاصلهى بسيار كوتاهى است؛ يك لحظه است. ما سرگرم زندگى هستيم و غافليم از حركتى كه همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات مىكنند؛ هر كسى يك طور؛ بعضىها واقعاً روسفيد خدا را ملاقات مىكنند، كه احمد كاظمى و اين برادران حتماً از اين قبيل بودند؛ اينها زحمت كشيده بودند. خیلی اشکش را نگه می داشت ، توی چشمش ، همسرش فقط یکبار گریه اش را دید ، وقتی امام رحلت کرد. دوستش می گفت: « ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست. بارها می شنیدم که می گفت ( اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای ) بلند هم می گفت از ته دل …». صبح روز بعد از خاکسپاری ، خانواده اش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا(س) ، سر قبر صیاد . اما پیش از آنها کسی دیگری هم آماده بود آقا که گفت « دلم برای صیادم تنگ شده ، مدتی است ازش دور شده ام . » برای شادی روح شهدا و امام شــــــــــــهدا صلوات
بیانات در مراسم تشييع پيكرهاى فرماندهان سپاه ۱۳۸۴/۱۰/۲۱
خاطره از امیر سپهبد علی صیاد شیرازی
سال فرهنگ و اقتصاد ، با عزم ملی و مدیریت جهادی
تا بوده از قدیم ، چنین بوده روزگار / ماه دوازدهم که میرود ، میرسد بهار
اما حدیث منتظران ،حرف دیگریست / ماه دوازدهم که رسد ، میرسد بهار
خدایا دلمان را با ظهور ماه دوازدهم ، بهاری کن.
اللهم عجل لولیک الفرج
سخن بگفت کنون رهبر خدایی ما
ز اقتصاد و ز فرهنگ و عزم ملی ما
کمر ببند و ز همت ردا بپوش که او
طلب نموده مدیریت جهادی ما….
سال اقتصاد و فرهنگ مبارک.
غصب فدک
غصب فدک ثابت کرد…
بلوکه کردن دارایی های حق، چیز تازه ای نیست…
و فاطمه برای احقاق حق دست به افشاگری زد نه مذاکره…
دیروز گریه فاطمه بهانه دشمن بود…
امروز برنامه هسته ای…
فردا حقوق بشر…
دشمن همیشه دشمن است…
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت أمک
فرا رسیدم ایام فاطمیه تسلیت باد
بیمارخنده های توأمـــــ ... بیشتـــــــــــربخند...
امام خامنه ای(حفظه الله):
“ من به شما عرض بكنم كارى كه وزارتخارجهى ما و مسئولين دولتى ما شروع كردند، ادامه پيدا خواهد كرد؛ ايران آنچه را قرار گذاشته است و عهد كرده است نقض نخواهد كرد. البتّه مسئولين تلاش خودشان را بكنند، كار خودشان را بكنند، امّا آمريكايىها با انقلاب اسلامى دشمنند، با جمهورى اسلامى دشمنند، با اين پرچمى كه شما مردم بلند كرديد دشمنند و اين دشمنى با اين چيزها فرو نخواهد نشست؛ علاج مقابلهى با اين دشمنى هم فقط يكچيز است و آن، تكيهى به اقتدار ملّى و به توان داخلى ملّى و مستحكم كردن هرچه بيشتر ساخت درونىِ كشور [است]. هرچه در اين زمينه ما كار بكنيم، كم است.”
92/11/28
نذر ِ لبخند آقــــا صـــــــلوات…
فقط به عشق لبخند رضایت تو...
تسلیت
شعر قادر طراوت پور برای حضرت معصومه(س)
عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
راهیِ بیتالكرمِ قم شدم
رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
رد شدم از تشنگیِ گرمسیر
کیست که اینگونه جلا میدهد
بوی غریبیِ رضا میدهد
پارهای از بارگهِ شاه طوس!
فاطمه ای خواهر «شمسالشّموس»!
عمّهی مظلومهی «صاحب زمان»!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
از سفر سختِ کویر آمدم
شاعر و رنجور و فقیر آمدم
اذنِ زیارت بده بانو! به من
رو به تو کردم، بنما رو به من
اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
روضهی معصومیت آفتاب!
«شیعه» به نام تو مباهات کرد
«نور» در این خانه مناجات کرد
بس که در این خانه خدا منجلی است
هر کسی آمد به لبش «یا علی» است
بُقعهای از کوی بنیهاشم است
مدرسهی عالمه و عالِم است
دل تپش از بزم محبت گرفت
در ملکوتش سرِ خلوت گرفت
لحظهای آرام به کنجی نشست
حضرت معصومه! دل من شکست
اشک! خدا را، تو به من بد نکن
حضرت معصومه! مرا رد نکن
اشک! به راهِ سخنم سد شدی
خوب من این باره چرا بد شدی؟
اشک! خدا را، تو بگو: این منم
شمع همین خانهام و روشنم
من نگرانم که مرا رد کنند
خواستنیهام به من بد کنند
عمّهی مظلومهی صاحب زمان!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
نام تو یادآور زینب شده
موجبِ آوارگیِ شب شده
همسخنِ خلوتِ تنهای من!
دخترِ خورشید و مسیحای من!
مریم قدّیسهیِِ آلِ علی!
سیّدهیِ نسلِ زلالِ علی!
کوثری از سلسلهی حیدری
پارهای از عصمتِ پیغمبری
شیفتگانت به طواف آمدند
در «حرم ستر عفاف» آمدند
جرعهای از آب حیاتم بده
حضرت معصومه نجاتم بده
با دل آغشته به داغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم