بر بلنداي بام ها
با من بمان تا در امتداد آرامش ، روزهاي نيامده را سپري كنم!
دنيا محتاج مهرباني من وتوست.
جاده ها نگرانند تا مبادا تنهايشان بگذاريم، تا مبادا رد پاهاي ما از هم جدا بيفتد!
عشق ، مهرباني ،آرامش ، لبخند وحتي جهان ،نيازمند من وتوست.
ما شانه به شانه هم ،كوهي با شكوهيم واستوار كه در برابر تمامي طوفان ها،بي كوچك ترين تكاني پابرجاست.
من وتو قله آرزو هاي گرسنه ترين كودكان جهانيم.
اي راز روز هاي استواري! با من بمان تا شانه هايمان ، آشيانه عقاب هاي دور پرواز باشد.
برخيز تا كاري كنيم كارستان! برخيز تا دنيا را متحير كنيم، تا«فلك را سقف بشكافيم وطرحي نو در اندازيم».
با من بمان؛دنيايي از دلواپسي، دنيايي از دلشوره ، دنيايي از دست هاي خالي ، اميدوار من و تواند ؛ من وتو ، اسطوره افسانه هاي نا گفته ايم؛«حاليا چشم جهاني نگران من وتوست».
من وتو بايد با هم باشيم.بايد ما باشيم«چه كسي مي خواهد من وتو ما نشويم خانه اش ويران باد
من اگر ما نشوم تنهام
تو اگر ما نشوي خويشتني».
آري ، برادر برخيز «از كجا كه من و تو
شور يك پارچگي را در شرق باز بر پا نكنيم».
دنيا چشم انتظار ماست، عدالت، ما را مي خواند، «از كجا كه من وتو مشت رسوايان را وا نكنيم».
برخيز تا آفتاب حقيقت را بر بلنداي بام ها فرياد بزنيم.« من اگر برخيزم
تو اگر برخيزي
همه بر مي خيزند».
هيهات كه بر نخيزيم!
« من اگر بنشينم
تو اگر بنشيني
چه كسي برخيزد؟
چه كسي با دشمن بستيزد؟
چه كسي
پنجه در پنجه هر دشمن دون
آويزد؟
دشت ها نام تو را مي گويند
كوه ها شعر مرا مي خوانند»
آري «كوه بايد شد و ماند
رود بايد شد ورفت
دشت بايد شد وخواند».
بر خيز تا جهان ، تماشاكند دست هاي مهرباني مان را در دست هم!خميازه روز هاي غفلت را
خوابيدن بس است. ما بايد«دست در دست هم دهيم به مهر ميهن خويش را كنيم آباد».
مبادا روي بر گرداني ؛تنها خواهيم ماند!
«سخن از
متلاشي شدن دوستي است
وعبث بودن پندار سرور آور مهر».
دست هايت را به من بسپار ! با من بيا ، با من بمان و با من ، بلندتر از هميشه آزادي را بخوان.
عباس محمدي
هفته وحدت و همدلي گرامي باد.