خدا را شکر
خدا را شکر … خدا را شکر… خدا را شکر
خدا را شکر که دخترم نوجوانم ، همیشه از شستن ظرف ها شاکی است ، این یعنی او در خانه است و در خیابان ها پرسه نمی زند .
خدا را شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در آمدی دارم وبیکار نیستم .
خدا را شکر که لباس هایم کمی برایم تنگ شده اند، این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم .
خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم ، این یعنی توان سخت کار کردن را دارم .
خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم ، این یعنی من خانه دارم .
خدا را شکر که در جایی دور جای پارک پیدا کردم ، این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن .
خدا را شکر که سر وصدای همسایه ها را می شنوم ، این یعنی من توانایی شنیدن دارم .
خدا را شکر که این همه شستنی واتو کردنی دارم ، این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم .
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم ، این یعنی من هنوز زنده ام .
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم ، این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم .
خدا را شکر … خدا را شکر … خدا را شکر