سجاده ها
31 شهریور 1392
رفته رفته سفره شد سجاده ها
بنده ی دنیا شدند آزاده ها
لاله ها را بایگانی کرده ایم
رفته اند از یاد دلداده ها
جای پایی از شهیدان مانده است
در غروب سرخ طول جاده ها
شیشه های پر زخالی مدتی ست
کَم کَمک پی می شوند از باده ها
باز هم برگردن خود بسته اند
غَرب باور های ما قلاده ها
ترسم از تکرار تاریخ احد
باز برخیزند اگر افتاده ها
آه می سوزم در این حسرت که نیست
یک نفر از نسل صاف وساده ها
آب رفته باز می آید به جوی
گر شود ، این سفره ها سجاده ها