مرگ مغزی
خدایا
خیلی این چند روز زحمت کشیدی…
تمام تلاشت را کردی!
اما خب انگار قسمت نبود مابرگردیم!!
خدایا
دیگر بس است
بیا و اینقدر خودت را اذیت نکن
این دستگاه ها را قطع کن
آن کپسول اکسیژن معنویت را هم…
مرگ من،مرگ مغزی است…
شوک شبهای قدر هم جواب نداد!
دونگی!
صدا و سیما بداند ، مغلوب میدان جنگ نرم
یعنی بچه های ما
“یانگوم” و “دونگی” را بیشتر از حضرت زهرا و زینب بشناسند!
افتخارات یار دوازدهم در برزیل؛
هزینه میلیاردی از بیت المال برای نمایش فرهنگ و تمدن ایرانی با شلوارهای آب رفته
پ ن
برخی هیچ ربطی به حزب الله ندارند
فقط ریش دارند..!!
و افتخار؛
حضور سه بازیکن تیم بوسنی در نماز جمعه برزیل
4 اثر ویژه، مخصوص ذکر یونسیه
ذکر یونسیه : لا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
1ـ پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله فرمودند:
هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مُرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت، تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2ـ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:
آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟
اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا.
آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سُبحانَکَ اِنّى کُنتُ مِن الظالمین»
3ـ امام صادق علیه السلام فرمودند:
تعجب میکنم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»؛ چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤمنان را نجات مى دهیم.
4ـ مرحوم کلینى نقل مىکند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخورد و عرضه داشت: فدایت شوم! من تا کنون فرزند دار، نشدهام، چه کنم؟
حضرت فرمودند: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى، آیه «وَذَا النُّونِ إِذ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد.
من به خاکی رفته ام
مناجات یک راننده
بار پروردگارا ! با یاد و نام تو پا در رکاب می گذارم و باسوئیچ استعانت تو استارت می زنم. خدایا با تسلیم به قضای تو فرمان قّدر در دست می گیرم و سفر را آغاز می کنم؛ سفری از خلق به حق( من الخلق إلی الحق)
راه دراز است و پُر فَراز ، جاده پُرشیب است و گردنه های گریز ناپذیردر پیش ، در این راه طولانی پُر خطر، ایستگاه های بازرسی فراوانند ومأموران تو آگاه(سوره ق، آیه 18؛رقیب وعتید) گاهی گواهی نامه می طلبند و گاه جواز عبور، برخی سرعتم را می سنجند و بعضی سلامتم را . آنان نه چون من گرفتار خوابند و نه چون برخی اسیر امیال؛ اگرچه من رندانه با کاغذ سبز شفاعت ،امید گذر به سلامت دارم.
معبودا ! می دانم که جاده ، بی روشنی ، ظلمت است و ماشین، بی چراغ، معطل، راه، راهنما می خواهد و مسیر ،مصباح ،خدایا پیشوایان را فرستادی که نور و روشنی راه باشند ؛ پس وای بر آنان که بی چراغ ؛جاده ظلمت در پیش گرفته اند که ” من لم یجعل الله له نوراً فماله من نور"(نور40)
الها فرمودی که همیشه نگاهت به عقربه سرعت باشد ،مبادا از حد مجاز فراتر روی. گفتی نقشه راه هایی که آمدی و مسافت آن ها را در نظر بگیر،امر کردی به اعتدال برانیم؛ نه چنان پرشتاب پا بر پدال گاز گذاریم که در جاده ناهموار زندگی شاه فنر بشکنیم و آب و روغن قاطی کنیم و… نه چنان کُند که در این فرصت کوتاه به مقصد نرسیم .
خدایا ! لوطی صفت ،همتی بلند داریم. دست طلب به سوی هیچ کسی دراز نمی کنیم. بار سنگین سفر را با سرگردانی راه همراه می کنیم. رونق سیاه چشم را روغن سیاه جاده می سازیم ، اما نمی خواهیم که محتاج نامردان شویم که :
در بیابان ها اگر صد سال سرگردان شوی
بهتر است کاندر وطن محتاج…
بارپروردگارا ! بارم از چنس گناه است آن هم نه اندک ، که سنگین، خدایا باک وجودم را از سوخت نا سالم پر کرده ام. عمری در قهوه خانه های میان راه از غذاهای شبهه ناک خورده ام ؛ غذاهای مسموم و زهرآگین ، واینک همان ها سبب شده است که از مسیر اصلی باز بمانم ، وسرگردان ، راه خاکی را در پیش بگیرم.
معبودا ! تو از بی راهه ها منع مان کردی، مهربانانه صراط مستقیم را نشانمان دادی ، در هر پیچ وهر گذر،تابلویی پیش رویمان گذاشتی ، خطرها را هشدار دادی،راهنمایانی معرفی کردی؛ اما من،سرمست از غرور ، بی اعتنا به هشدارها، بی توجه به همه تابلو ها،چشم بر سراب اوهام دوختم وکج راهه خودم را پیمودم ،اکنون که در پرتگاه تباهی گرفتار آمده ام وخطر سقوط را احساس می کنم،شرمنده ومعترف ،چشم التماس به کرم تو دارم تا به عذاب دردناک آخرت جریمه ام نکنی.
خدایا ! من از قافله هم سرویسی ها عقب مانده ام؛چون آنان به خاکی نرفتند ، باطری توکلشان شارژ بود،فطرتشان فابریک،شمع اتصالشان مرتب جرقه می زد، آب وروغن قاطی نکرده بودند، تایرشان پر از هوا بود اما دلشان بی هوی،بارشان سبک بود وخودشان سبک بار،عمل صالح می بردند وخشنودی خدا می آوردند. آنان سفر از خدا به خدا داشتند(من الخلق الی الحق).
اما من ….
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
و پایان سخن آن که :
خدا یا چنان کن سر انجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
نویسنده: علی زمانی قمشه ای
خنده ی فرشتگان بر زنان بدحجاب!
روزی حضرت محمد (ص) از جبرئیل سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟
جبرئیل پاسخ داد: بله.
یکی از لحظاتی که فرشتگان الهی می خندند، زمانی است که زن بدحجاب و بی حجابی می میرد، و بستگانش او را در قبر قرار می دهند و روی آن را با خِشت و گِل و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود. در آن هنگام فرشتگان می خندند و می گویند:
تا وقتی که جوان بود و با اندام خود هر کسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت پدر، برادر، شوهرش از خود غیرتی نشان نمی دادند و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند، او را می پوشانند!
منابع :
1- مواعظ العددیه: 90.
2- فوائد الرضویه: 563.
3- بهشت جوانان: 172.
ایمان نسوز
روزی بازرگان موفقی در بازگشت از مسافرت متوجه شد در نبود او خانه ومغازه اش آتش گرفته وخسارت هنگفتی با او شده است.همه فکر می کردند که تاجر از ناراحتی وغصه سکته خواهد کرد و یا با گریه وزاری خدا را مقصر بدبختی اش بداند و از او گلایه کند.تاجر، ساکت وآرام داخل اتاقی شد وبا هیچ کس حرفی نزد این کار او اطرافیانش را بیشتر نگران کرد. اما انها هم نمی توانستند کاری برای او انجام دهند.
فردای آن روز همه مردم در حالی شگفت زده تاجر مال باخته را نگاه می کردند که او مشغول آویزان کردن تابلویی بر سر در مغازه اش بود وبر روی ان این گونه نوشته شده بود:"مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است!
با توکل به خدا از امروز دوباره شروع به کار خواهم کرد.”
۴ نعمتی که بهتر است هر روز صبح یاد کنیم
حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «هر که صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند می ترسم که نعمت خدا از او زائل گردد»
اَلحَمدُ للهِ الَّذِی عَرَّفَنِی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنِی عُمیانَ القَلبِ
ستایش خدا را که خود را به من شناساند ومرا کوردل نگذاشت.
اَلحَمدُ للهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِن أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه
ستایش خدا را که مرا از امت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله قرار داد.
اَلحَمدُ للهِ الُّذِی جَعَلَ رِزقِی فِی یَدَیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقِی [وَ لَم یَجعَله] فِی أَیدِی النَّاسِ
ستایش خدا را که روزیم را در دست خودش قرار داد و آن را در دست مردم ننهاد.
اَلحَمدُ للهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی [سَتَر ذَنبی] وَ لَم یَفضَحنِی بَینَ الخَلائِقِ
ستایش خدا را که گناهانم وعیوبم را پوشاند ومرا در میان مردم رسوا نکرد.
منبع:
الدعوات، ص۸۱٫
مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۹۲٫
مصباح کفعمی، ص۱۷۰٫