جبهه يعني...
اي دوست !
مي داني مسافر كدامين راهي؟ ميداني به كدامين سرزمين قدم خواهي گذاشت؟
ميداني معناي نخل هاي سوخته چيست؟ ميداني معناي حرارت وآفتاب وعطش
افروخته چيست؟ ميداني معناي بسيجي پَر سوخته چيست؟ اصلاً ميداني جبهه
كجاست؟
آري ! جبهه همان سرزمين خاكي گداخته اي است كه خاكيان را به آنجا راهي
نيست. آنجا طوفان ايمان وزيده است، گرد باد عشق بر گستره خاك پاي كوبيده است
و هزار هزار بار آفتاب ، گداخته وشعله ور از مشرق شهر سر بر آورده است. اين
جا اخلاص معيار يافته است، معرفت ، ميزان وايثار آبرو. جبهه جنوب همان شمالي
ترين منطقه عشاق است. صبورتر از صبوري. خوبتر از خوبي وزيباتر از زيبايي،
قامت افراشته است با شهيدانش ، شهيداني كه شب ها به اشك و استغاثه اقتدا مي
كردند وروز به سيرت سيلاب ، جاري مي شدند تا زمين را از پليدي وپستي بشويند
وخاك را ميزبان قطره قطره خون زلال خويش سازند.
آنجا مرداني زيسته اند كه پيشاني بندهاي اخلاص زينت پيشانيشان بود ودستمال هايي
كه گوهر شبانگاه گريه هايشان را در خويش پنهان مي كرد ، با چشم هايي كه خدا
در افقشان ،تبسم مي زد ولب هايي كه جز نسيم ياد دوست از آنها نمي گذشت وجز
زمزمه هاي عاشقانه متبركشان نمي كرد.
جبهه محبوب ترين مكان براي منتظران است .جبهه همان جايي است كه آقا امام
زمان (عج) بدانجا سر مي زند ومدد مي رساند. همان جايي كه حضرت زهرا (س)
دست نوازش بر سر فرزندانش مي كشد. جبهه همان جايي است كه تا لقاءالله به
اندازه بوسه يك تكه تركش با تن فاصله است. آنجا سربازان مخلص موعود زيسته
اند ، مرداني خاكي و آسماني وغبار غربت خاك بر سيمايشان. مرداني كه اينك
«عند ربهم يرزقونند».
تقديم به تمام زائرين كربلاي ايران