نامت بشکوه
بانو از همان لحظه که چشم به جهان گشودی جهان به عصمت نگاهت سلام گفت و آسمان به فرشتگانش اجاره داد تا به پا بوسی ات بیایند.
از همان لحظه که خداوند اراده فرمود عطر تولدت ، مشام آسمان را بنوازد، دیگر خدیجه تنها نبود؛ خدیجه بود وخیل فرشتگان ، خدیجه بود و خدمت کارانی از جنس آیینه.
چه نادان بودند زنان قریش که خود را از دیدارت محروم ساختند!
چه جاهل بودند زنانی که به خدیجه سلام الله علیها خرده می گرفتند وچه ناسپاس!
چه روزی زیباتر از اینکه هم آسمان به شادی بنشیند وهم زمین!
سلام بر تو که تنها بانوی شایسته تعلیم اسرار آسمان بودی وخانه نبوت و امامت از نور عصمتت عطر آگین می شد.
سلام بر تو که مادر پدری ، که لب می گشود و می فرمود: فداها أبوها
سلام بر تو که اقیانوس ها به پاکی مرامت اقتدا می کنند وکهکشان ها به تبلور نامت دخیل می بندند.
سلام بر تو که خاکیان وافلاکیان در وصف مرام ونامت ، ناتوان از توصیف اند؛ ناتوان از هر تفسیر وتأویل!
سلام بر تو که فرزند برترین پیامبر الهی هستی و به مقام خاکی وافلاکی ات همگان رشک می برند.
سلام بر تو که همسر شگفت انگیزترین مرد تاریخی ؛ همسر علی علیه السلام حیدر کرار .
سلام برتو که مادر فرزندانی از جنس نوری ؛ از جنس «نور ٌ علی نور»
ای عظمت آل عبا علیه السلام ای تفسیر طاها ویاسین وکوثر .
تو «کوثری» ،عظمتی بی کرانه در قالب خلقت که عشق و مهر و عطوفت از یک سو و ایمان و عصمت و نجابت از دیگر سو ، ریزه خوار سفره عارفانه تواند. خرد هیچ گاه سبقت از احساس تو نخواهد گرفت و احساست هیچ گاه مجال معرفت به بلندای عشقت نخواهد داد. تمام آنچه در مکتب دین باید آموخت وامدار شکوه توست ؛ تو که صفات بی شمار نامت تنها آینه گردان ِ سایه ای از ذات تواند . حاشا که حروف بتوانند بیانگر عظمت تو در القاب باشند.
نامت بشکوه که با التجا به عظمت «زهرای ات» ، تمام آرزوها برآورده شدنی ست.
نوشته از سید علی اصغر موسوی
وحـی آمد وســـوره ای عجیب آوردند
یک مـــژده به یک مــــرد غریب آوردند
یک دسته فرشته ،روی بال و پرشان
از عـرش به سمت خاک سیب آوردند
یک سیب و سر آغاز همه هست خدا
پـــــروانه ترین بـــــندگان ، مـست خدا
یک سیب که شد کــوثر پیغمبر عشق
یک سـیب که بود قـسمت دست خدا
شعراز: رقیه ندیری