تبریک
فاطمه يعني شرف،يعني حجاب
فاطمه فخر زنان، روز حساب
فاطمه يعني رضاي کردگار
شاهکار خلقت پروردگار
ولادت حضرت فاطمه(س) مبارک باد
مادر خوبم :
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد
اخلاق مخابراتی
اخلاق مخابراتی
در عصر ارتباطات ، «انزوا» پذیرفتنی نیست و زندگی ِ بی رابطه، مرگ ِ روح است.
عرش الهی ، مرکز بی نهایت شماره ای ِ اتصال با آفریده هاست. هر کس از هر جا و هر زمان و به هر زبان می تواند با این مرکز مکالمه کند، بی انکه خطی روی خط بیفتد.
خدا در مرکز ملکوتی دعا، هر لحظه آماده ی دریافت پیام «نیاز » است. هفده رکعت نماز در پنج نوبت ؛ کد تماس با خداست که در عدد«24434-17» خلاصه می شود.
کسی که روزی پنج بار با او تکلم می کند، از تنهایی در می آید، کلیم خدا می شود و احساس بی پناهی نمی کند.
خدا که ان سوی خط تماس است، دوست دارد در خوشی ها هم سراغ از او بگیریم، نه فقط وقتی که گرفتار می شویم و به دردِ سر می افتیم ، بی معرفتی است که وقتی «مضطّر» می شویم از اورژانس «دعا» استمداد کنیم وانتظار کمک فوری داشته باشیم.
او همیشه گوش به زنگ ماست، ماییم که گاهی حوصله ی حرف زدن با او را نداریم،یا تماس و دعوت او را بی جواب می گذاریم. شیطان سعی می کند در جبهه معنوی رابطه ی ما با خدا را قیچی کند ، یا روی خط نیایش،«پارازیتِ ریا» بیندازد. مکالمه ما با مرکز، نباید قطع و وصل شود، یا صدایش خِش خِش داشته باشد.
باید «دیش» رحمت گیر را بر بام بلند «نیایش» نصب کنیم و دریافت کننده ی دل را روی طول موج« اجابت» تنظیم کنیم، تا صدای استجابت دعا به گوش دلمان برسد. اگر «أمَن یُجیب» که رمز اجابت است نتوانست خط ما را با خدا مرتبط سازد، باید دید کدام گناه و غفلت موجب قطع تماس شده است؟ گاهی قساوت دل وغذا های حرام ودوستان بد، در سیستم ارتباطی ما و خدا اختلال ایجاد می کنند وخطوط تماس را می پوسانند و صدایمان به خدا نمی رسد.
برای وصل مجدّد خط ، هم پرداخت هزینه لازم است ، هم تعهّد.
هزینه اش ، توبه ،استغفار ، اصلاح و عمل صالح است؛ تعهّدش هم آن است که قول بدهیم از حِلم وصبر و ستاریتِ خدا سوء استفاده نکنیم، والّا همیشه در معرض خطر اختلال و قطع ارتباطیم.
گاهی تنها یک «یاربّ» خالصانه ، یک آهِ برخاسته از دل، یک قطره اشک ندامت، یک دل شکسته ویک توسل بی ریا، ما را به خدا وصل می کند.
پیش شماره ی ارتباط با خدا ، حمد وثنا وصلوات است. اگر محبت و معرفت« اهل بیت» را داشته باشیم، «آل محمد» به ما خط می دهند، آنگاه می توانیم با چهارده خط مستقیم با خدا مرتبط شویم. «ولایت» ، تلفن همراه ما برای تماس با شبکه ملکوتی خداست.
حیف است که در جهان ارتباطات ، با خدا ورسول و اهل بیت(علیهم السلام)، رابطه نداشته باشیم.
نویسنده: جواد محدثی
دل شکسته
بنده ام !
به خودت سری بزن ، ببین هنوز تو همانی که بودی، نمیخواهی در خودت بشکنی واز میان شکسته ها دوباره خلق شوی.
من خریدار دلی هستم که بشکند وصدای شکستنش به گوش ملائکه ام برسد.
پس خدایا دلی شکسته ارزانی کن و به من توفیق ده تا قدرش را بدانم.
برگرفته از کتاب طلوع عشق نویسنده:زهرا کیا پاشا ومریم نظری
ناگهان بهار
شیشه های غبار گرفته ،آفتاب را از خانه ها دریغ می کنند وپنجره های بسته ، بوی بهار را.
گناه بهار چیست اگر ما هنوز در خواب زمستانی هستیم؟!
بهار،روحِ «گل نرگس» است که از مشرقی سبز طلوع می کند وتاریکی کوچه ها را آفتاب می بخشد.
گلپوش ترین بهار، روزی از راه می رسد؛ طنین سبز قدم هایش صحن دل ها را آینه کاری می کند و جانهای خزان زده را خرم وسبز در سبز.
کرامت ولطف بهاران با اوست؛ که بهار حقیقی،با آمدنش آغاز می شود و او حقیقت بهار است:
«السلام علی ربیع الانام ونضره الایام».
کاش خانه ای داشتیم،با پنجره های رو به دریا!
کاش دیوارهای فاصله بلند نبود وزمان کوتاه می شد!
کاش ،فانوس های بیداری را در شب های بی ستاره وجاده های مه گرفته می افروختیم و در جست وجوی «موعودآخر» پنجره ای رو به روشنایی می گشودیم!
کاش «حضور» او را درک می کردیم و فقط چشم انتظار«ظهورش» می ماندیم! کاش به «خورشید پنهان» ایمان می آوردیم و در سایه سارش به آرامش می رسیدیم!
کاش در آیینه «آدینه ها» به بام تماشا دست می یافتیم و گریه هامان تمام می شد.
کاش هر روز «ندبه » می سرودیم و هرگز«عهد» نمی شکستیم!
کاش معنای «انتظار» را می فهمیدیم؛
و… ناگهان بهار از راه می رسید!
مهدی خلیلیلان
سیب
وحی آمد وسوره ای عجیب آوردند
یک مژده به یک مرد غریب آوردند
یک دسته فرشته،روی بال وپرشان
از عرش به سمت خاک سیب آوردند
یک سیب سرآغاز همه هست خداست
پروانه ترین بندگان، مستِ خدا
یک سیب که شد کوثر پیغمبر عشق
یک سیب که بود قسمت دست خدا
رقیه ندیری
صبر جميل فاطمه (س)
امان از جدايي!
امان از بغض هاي شبانه بقيع !
امان از خانه اي كه خاموش است !
امان از داغي كه در دل زينب (سلام الله عليها) است !
چگونه سر به شانه تنهايي نگذارد كسي كه از هستي خويش جدا شده است ؟!
چگونه ناله نكند آنكه امانت بي بديل الهي را شكسته بال وحزين، به آسمان سپرده است؟!
چگونه به تعزيت ننشيند آنكه صبر جميل فاطمه(سلام الله عليها) را در كبودترين لحظه ها به تماشا نشسته وعاشقانه به شكيبايي مقدس زهرا ،ايمان آورده است؟!
اين شانه هاي خيبر شكن كيست كه از سنگيني اشك ها خم شده است؟!
اين دست هاي صاحب ذوالفقار مگر نيست كه از شدت درد مي لرزد؟!
اين زبان آتشين خطبه ها نيست كه بغض ، مجال آه از گلويش گرفته است؟!
با كدامين چكامه ، اين مرثيه را بسرايم كه سيل اشك ، هستي مدينه را به يغما نبرد؟!
با كدامين نوحه به تعزيت بنشينم كه زمين ، گريه هاي آسمان را تاب آورد؟!
بانو ! اي مادر احساس هاي سبز، اي تبلور عصمت ، بانوي آب وآيينه واي شرافت آدمي در خاك وافلاك ! اگر بركت دست هايت نبود، آسمان ، ما را ريزه خوار كدامين «دستاس» مي كرد تا با گفتن«يا زهرا (سلام الله عليها) » تلخي تمام دردها را به شيريني درمان بسپاريم؟ يا زهرا (سلام الله عليها) ، اي آيينه لطافت هستي در ضمير خاك.
بانو ! نامت بلند در نهان خانه تمام گنبدها؛ نامت به شكوه در زلال تمام آب ها وآيينه ها؛ داغت را بهانه اي جز زلال اشك ها نيست!
تربت پنهان تو را بايد در سويداي دل به جست وجو پرداخت كه عصمت عارفانه تو تنها در زلال عاشقانه دل هويدا مي شود وبس!
زيارتگاه تو ، پاك ترين نقطه از دل مؤمنان است كه با التجا به نامت ، تمامي دردهاي بي درمان را درمان مي بخشد وزلال معرفتت با گفتن «يا زهرا(سلام الله عليها) » بر نگاه ها جاري مي شود. چه دردناك است يادآوري شهادت تو! چه جانكاه است غربت تو!
بانو ! تو را به غربت بقيع، ياورمان باش در مصايب دنيا!
نوشته از :سيد علي اصغر موسوي
فرا رسيدن ايام فاطميه وشهادت دردانه حضرت رسول (صلوات الله عليه وآله وسلم)ام ابيها حضرت زهرا (سلام الله عليها)،را خدمت صاحب زمان وتمامي پيروان ان حضرت تسليت وتعزيت عرض مي نمايم.