برخي از عوامل بد حجابي3
شيطان با همه ارزش هاي الهي مخالف است. او پذيراي گسترش گناهان وزشتي هاست و در اين راه ، از هر ابزاري بهره مي گيرد. شيطان با بررسي روحيه افراد ، باورهاي انحرافي خود را به شيوه هاي گوناگون عقيدتي، اخلاقي، سياسي ، اقتصادي واجتماعي به آنها القا مي كند. بايد دانست كه نزد شيطان ، گناهان كليدي ، اولويت دارند؛ زيرا اين نوع زشتي ها ، سبب اشاعه گناهان نيز مي شوند.
شيطان از يك سو دريافته كه صلاح وفساد زن ، در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم گيري دارد واز سوي ديگر مي داند كه زنان ،به خود نمايي نزد ديگران راغب اند واين خود نمايي نيز در اشاعه گناهان ، نقش مؤثر وكليدي دارد.
به اين ترتيب ، شيطان در اين مأموريت خود چنان موفق بوده كه توانسته برخي از زنان را به اين باور برساند كه انجام چنين گناهان آشكاري ، شاخص روشن فكري ونشانه پيشرفت آنها خواهد بود. اما هركس (با كم ترين واقع بيني نيز) به سرعت در خواهد يافت كه هوس راني ، نه تنها نشانه روشن فكري و متمدن بودن نيست ، بلكه قلب را تاريك وعقل را ضعيف و زايل مي سازد و جز از وسوسه هاي شيطان و نفس اماره برنمي خيزد.
بي حجابي ، نتيجه متمدن بودن نيست، بلكه ناشي از غرايز جنسي وضعف باورهاي ديني است . از ديگر ريشه هاي بد حجابي، «فخر فروشي» است. بعضي از زنان دوست دارند كه ديگران نيز رفاه مالي آنها را ببينند. به اين منظور لباس هاي فاخر مي پوشند وارزش هاي خود را در طلا و جواهرات مي جويند. اينان از جديدترين وشيك لباس ها و جواهرات بهره مي گيرند و مي كوشند تا خود را برتر از ديگران نشان دهند و اندوخته هاي مالي خود را به رخ ديگران بكشند وبه آن افتخار كنند.
خود پسندي ، غرور وفخر فروشي ، در رفتار اين افراد موج مي زند ؛ آنها خود را برتر از ديگران مي بينند. از سوي ديگر ،شهوت لباس ، زنان ودختران مد گرا را به اسارت مد سازان در آورده است؛ مد سازان پشت پرده ايي كه با بهره گيري از پژوهش هاي گسترده روان شناسي به طراحي مد هاي جديد مي پردازند و با طرح مدل هاي تحريك آميز بر روي لباس و آرايش زنان ، مقلدهاي بي اراده را اغفال مي كنند.
نويسنده :دكتر سيد حسين اسحاقي
اهميت انتخابات
بخشي از سخنان امام خامنه اي (مد ظله العالي) در سفر پر بركت ايشان به
كرمانشاه در 20 مهر سال جاري
آنچه كه من در اين بخش عرض مي كنم ، مسئله انتخاباتي است كه در پيش است .
مظهر حضور مردم ، از جمله انتخابات است. آنچه كه امروز لازم است عرض كنم
، اين است كه با هر انتخاباتي ، خون تازه اي در رگ هاي كشور تزريق مي شود ؛
روح تازه اي در كالبد كشور دميده مي شود - اين را بدانيد - وبه خاطر همين هم
هست كه در طول سال هاي متمادي ، هميشه دشمن خواسته است كه يا انتخابات
نباشد يا كمرنگ باشد. در هيچ انتخاباتي ما سراغ نداريم كه قبل از انتخابات بوق هاي
تبليغاتي دشمن به كار نيفتاده باشد براي اينكه كاري كنند كه انتخابات در ايران
كمرنگ شود.
در همه انتخابات ها ، به شكل خاي مختلف ، اين كار صورت گرفته است.شما
هوشمنديد ، زيركيد؛ خودتان مي توانيد تشخيص بدهيد كه براي بي رونق كردن
انتخابات ، بي شوق وذوق كردن مردم به حضور در انتخابات ، چه حرف هايي زده
مي شود وچه كارهايي مي شود. بدانيد انتخابات براي كشور ، براي نظام ، براي
مردم ، در همه ي دوره ها يك دستاورد بزرگ است . وضع مجلس در وضع
عمومي كشور تأثير گذار است. مجلس محور اصلي تصميم گيري در كشور است.
اينها همه اش اهميت انتخابات را نشان مي دهد.
برگرفته از كتاب سخن يار:ص36
اكنون كه به حول وقوه الهي تمام شرايط براي انجام يك انتخابات با شكوه وسالم
فراهم آمده بر من وتوست كه زمينه را براي بهتر برگزار شدن انتخابات فراهم نماييم.
با حمايت به حق از كانديداي اصلح واطلاع رساني درست اين
رسالت خطير خود را به نحو احسن انجام دهيم باشد كه بار ديگر دشمنان اين ملت
ونظام اسلامي را نااميد كنيم انشاالله.
جبهه يعني...
اي دوست !
مي داني مسافر كدامين راهي؟ ميداني به كدامين سرزمين قدم خواهي گذاشت؟
ميداني معناي نخل هاي سوخته چيست؟ ميداني معناي حرارت وآفتاب وعطش
افروخته چيست؟ ميداني معناي بسيجي پَر سوخته چيست؟ اصلاً ميداني جبهه
كجاست؟
آري ! جبهه همان سرزمين خاكي گداخته اي است كه خاكيان را به آنجا راهي
نيست. آنجا طوفان ايمان وزيده است، گرد باد عشق بر گستره خاك پاي كوبيده است
و هزار هزار بار آفتاب ، گداخته وشعله ور از مشرق شهر سر بر آورده است. اين
جا اخلاص معيار يافته است، معرفت ، ميزان وايثار آبرو. جبهه جنوب همان شمالي
ترين منطقه عشاق است. صبورتر از صبوري. خوبتر از خوبي وزيباتر از زيبايي،
قامت افراشته است با شهيدانش ، شهيداني كه شب ها به اشك و استغاثه اقتدا مي
كردند وروز به سيرت سيلاب ، جاري مي شدند تا زمين را از پليدي وپستي بشويند
وخاك را ميزبان قطره قطره خون زلال خويش سازند.
آنجا مرداني زيسته اند كه پيشاني بندهاي اخلاص زينت پيشانيشان بود ودستمال هايي
كه گوهر شبانگاه گريه هايشان را در خويش پنهان مي كرد ، با چشم هايي كه خدا
در افقشان ،تبسم مي زد ولب هايي كه جز نسيم ياد دوست از آنها نمي گذشت وجز
زمزمه هاي عاشقانه متبركشان نمي كرد.
جبهه محبوب ترين مكان براي منتظران است .جبهه همان جايي است كه آقا امام
زمان (عج) بدانجا سر مي زند ومدد مي رساند. همان جايي كه حضرت زهرا (س)
دست نوازش بر سر فرزندانش مي كشد. جبهه همان جايي است كه تا لقاءالله به
اندازه بوسه يك تكه تركش با تن فاصله است. آنجا سربازان مخلص موعود زيسته
اند ، مرداني خاكي و آسماني وغبار غربت خاك بر سيمايشان. مرداني كه اينك
«عند ربهم يرزقونند».
تقديم به تمام زائرين كربلاي ايران
عقوبت
باز هم ياري كنيد اين بار ايمان مرا
چاره اي سازيد وجدان پشيمان مرا
بس كه شد پيراهنم آلوده با بوي گناه
برنمي تابد شفاعت نيز ،دامان مرا
كاش تيغ اعتقادي پاك ،از هم مي شكافت
در مسير پاسداري ، فرق وجدان مرا
كاش وقتي چشم وا مي كردم از فرط هوس
طعمه ي شمشير مي كردند چشمان مرا
كاش در هنگام مستي ، مي كشيدند از تنم
رشته رشته مويرگ هاي پريشان مرا
بس كه با شدّت گسستم رشته ي پيمان خويش
اعتمادي نيست ديگر بار ، پيمان مرا
بعد از اين در كوچه هاي بي كسي پيدا كنيد
طفل احساساتي از خود گريزان مرا
انتظارم از شما اين است تا باور كنيد
گريه ها وسر به زيري هاي پنهان مرا
شاعر: عبدالجبار كاكايي
مهم ترين انگيزه هاي بي حجابي 2
كساني كه در اعتقاد به خداوند دچار ترديدند و در مرد انجام تكاليف ديني ومحاسبه
روز جزا به مقام اطمينان نرسيده اند، در عمل به دستورهاي الهي تسامح مي
ورزند.كساني كه به ضرورت حجاب ،به درستي پي نبرده اند،در پاي بندي به آن
نيز از خود ضعف وسستي نشان مي دهند.همچنين برخي از زنان ،براي ارضاي
هوس راني خويش به تنوع پوشش ،آرايش وزينت، بسيار اهميت مي دهند و وقت
با ارزش خود را صرف حضور در محيط هاي تجاري وتفريحي ومهماني هاي آلوده
به گناه ميكنند.
اين دسته از بانوان با بي خردي همچون اشيايي بي اراده ، به كارهايي دست مي
زنند كه نه تنها هيچ فايده اي براي آنها ندارد ،بلكه آنها را به آسيب هايي جدي نيز
دچار مي كند.آنها مي خواهند با نمايش زيبايي ها و جاذبه هاي طبيعي زنانه خود ،
توجه ديگران را به خود جلب و در حقيقت ،كمبودهاي كمالي خود را از اين راه
جبران كنند، غافل از اينكه بي حجابي، تنها توجه بيمار دلان را به زن جلب مي كند
؛كساني كه خود ، كمترين اعتباري ندارند.
در اين ميان زناني هستند كه عقده ي دگر آزاري دارند و با خود آرايي مي كوشند تا
تمايلات مردان را برانگيزانندو آن گاه بي پاسخ شان بگذارند.اين حركت،مردان را
عقده اي مي سازند ودر مقابل ،زنان بيمار از اين حركت خود لذت مي برند.
با تأسف ،برخي از دختران نيز بد لباسي وخود نمايي را پلي براي ازدواج خود مي
پندارند.آنها گمان مي كنند با بيرون گذاشتن موها، پوشيدن لباس هاي زننده و نا
مناسب و آرايش هاي ناپسند، مي توانند جوانان را به خود جلب كنند، در حالي كه
جوانان با همه گرايش وخوش رويي هايي كه با ايشان داشته اند ،در پي ازدواج با
آنها بر نخواهند آمد. جوانان بي تقوا ، از دختران خود نما تنها براي لذت هاي زود
گذر خود استقبال مي كنند، نه براي ازدواج ؛ زيرا اين دختران تنها در چشم هاي
آنها جاي دارند، ونه در دل هايشان.
بنابراين بد حجابي وظاهر سازي ،چشم انداز مناسبي براي ازدواج نيست و اگر
ازدواجي هم (آن به خاطر جاذبه هاي جنسي) صورت پذيرد،بنيان محكمي نخواهد
داشت.
نويسنده :دكتر سيد حسين اسحاقي
پوشش وحجاب ، پاسدار حرمت زنان 1
پوشش اسلامي نگهبان زن است وبه او امنيت و آرامش مي بخشد.هرچه اين
پوشش كامل تر شود،درصد امنيت وحفاظت زنان نيز بالاتر مي رود.
پوشش ،سدي بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است.جايگاه والاي زن مي طلبد
كه اين گوهر آفرينش ، در صدف حجاب قرار گيرد تا ارزش هاي انساني اش در
امان بماند.فلسفه نگهباني و پوشش اشياء، گوياي ارزش آنهاست وهر قدر اين
ارزش بيشتر باشد ،نسبت نگه داري آنها نيز افزون تر خواهد شد.
حجاب زن نمادي از پرهيزكاري اوست.وقتي زن، تقواي جنسي را رعايت كند
وخود را بپوشاند ، وعده هاي الهي كه براي پرهيزكاران داده شده ،درباره او نيز
محقق مي شود.
از سوي ديگر بايد دانست كه چيرگي بر هواي نفساني وچشم پوشي از لذت هاي
حرام ، به انسان هيبت و وقار ويژه اي مي بخشد. برخورد مردان با زناني كه
پوشش ناقصي دارند، ناخودآگاه برخوردي شهواني وابزاري است.در حالي كه با
زنان پوشيده و با حجاب ،برخوردشان با احترام وتكريم قلبي است. نوع پوشش زن
،معرف شخصيت عفيف يا هوس انگيز اوست كه موضع مرد را نيز در برابر او
مشخص مي كند.
ناگفته نماند ، تا وقتي كه بانوان ،خود را از ديد چشم هاي حريص مردان مي
پوشانند ، درياي نفس آنها آرام است.ولي هنگامي كه به جلوه گري دست مي زنند،
در حقيقت زمينه تلاطم روحي ونا بساماني رواني را براي مردان فراهم آورده اند.
خداوند در قرآن كريم ، حكم وحكمت حجاب را چنين بيان مي فرمايند:«يا اَيُّها النَّبِيُّ
قُل لأَزواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ المُؤمِنينَ يُدنينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلابيبهِنَّ ذلكَ أَدني أَن
يُعرشفنَ فَلا يُؤذَينَ وَ كانَ اللهُ غَفوراً رحيماً»(احزاب ،59)- اي پامبر ! به زنان
ودختران خود وبه زنان مؤمنان بگو كه روسري هاي بلند خود را بر خويش فرو
افكنند كه اين كار براي اينكه آنها(به عفت) شناخته شوند تا از تعريض وجسارت
(هوس رانان) آزار نكشند، بسيار بهتر است وخدا در حق خلق ، آمرزنده
ومهربان است.
حفظ پاكدامني ، منحصر به پوشش نيست ، بلكه زن بايد از هرگونه ، رفتاري كه
سبب تحريك و طمع ورزي هوس رانان مي شود ، به شدت بپرهيزد. براي نمونه
خداوند ؛ حتي به نرمي سخن گفتن كه سبب تحريك وگناه مي شود را نفي مي
كند.همچنين خداون در قرآن ، «تبرّج» به معناي آرايش براي خود نمايي را
نكوهيده وان را به جامعه جاهلي نسبت داده وفرموده است:« ولا تَبرُّ جنَّ تَبرُّ جَ
الجاهِليَّة الاُولي»(احزاي،33) - وخود را همانند زينت نمايي روزگار جاهليت
پيشين ، زينت نمايي نكنيد.
در حقيقت ، سه چيز مردان را تهييج مي كند:زيبايي، زيور وحركت هاي اغوا كننده
اي كه در قرآن مجيد ، به «تبرّج »تعبير شده است. رفتار زن مي تواند مرد را
اغوا وتهييج كند ؛ به اين معنا كه اگر زيبايي وزيور زني ديده شود ، ولي رفتاراو
معقول ومتين باشد ف مرد اغوا نخواهد شد ، مگر به ندرت. به همين دليل با نرمي
سخن گفتن زن ، گاهي از بي حجابي و بي عفتي هم اغواكننده تر است.امروزه ،
بعضي لباس ها -كه مد روز نيز هستند- حجم وانحناي بدن را چنان نمايان مي كنند
كه اغواي اين پوشيدگي گاهي از برهنگي نيز بيشتر است.
نويسنده:دكتر سيد حسين اسحاقي
عقاب غيرت
در اين تكاپو ، به غير مردن ، اگر ره ديگري نماند
چنان سر از فرط سرافرازي ، فتد كه ديگر سري نماند
نسيم غربت نورد عاشق ! بگو به زاغان باغ غفلت
عفاب غيرت ، چو اوج گيرد، به ابر ، بال وپري نماند
چنين ريزد ، قدح قدح مي ، از اين رحيق آيد آن زماني
كه جز شهادت ،براي رفتن ، دليل محكم تري نماند
گدازه شعله ريز ما خاموشي نگيرد ، مگر زماني
كه در بيابان كينه ورزي ، چكاچك خنجري نماند
چنين در آيه هاي آتش ، تلاوت خون ماست جاري
براي مرگ طلايه داران ، سزاست گر بستري نماند
نشستگان زمانه ، درسي ،اگر نگيريد از شهيدان
براي برگشتن از تغافل، رسد كه ديگر دري نماند
به ديده گفتم در اين بيابان ، پي مزار كسي نگردد
از آفتابي كه شعله ور شد ، به غير خاكستري نماند.
شاعر :عبدالجبار كاكايي