سبزترين موعود
اي تك سوار جاده عشق
اي سبز ترين موعود
راهي نمانده تا سرودن آخرين ترانه انتظار
فاصله اي نيست از كلبه سرد انتظار تا قصر هاي زيباي وصال
اي كبريايي ترين سجاده نياز
نماز نيمه شب هاي نيايش را به عشق تمناي تو به قامت مي ايستيم
هر صبح كتاب خواب را به عشق روي تو مي بنديم
وپنجره چشمانمان را رو به باغ ياد تو مي گشاييم
وفصل روز رمان زندگي را با« اللهم ارني الطلعة الرشيده» آغاز مي كنيم
و به شوق رويشي دوباره زير لواي سبز تو بذر اميد بر زندگيمان مي افشانيم
چرا كه امدنت را باور داريم
وبه تقدس همين باور است كه هر جمعه دروازه هاي نگاهمان را به چراغ هاي انتظار آذين مي كنيم
گره دل را بر غرفه هاي ندبه مي بنديم
تا سايبان مژه ها
وبر قلب كتاب دعا شبنم اشك مي كاريم
وبه يمن رسيدن سبز ترين جمعه تاريخ كه تو از راه مي رسي
وبه تأسي از فتح مكه
در فتح الفتوحي ديگر دروازه هاي عشق را فتح مي كني
مولا جان
تورا به حرمت مسافران جاده انتظار
تورا به حرمت عاشقان منتظر ومنتظران عاشق
تورا به حرمت بال وپر خاكي كبوتران آن مزار بي نشان
وبه حرمت ناله هاي « فاغث يا غياث المستغيثين »
از پشت پرده غيبت درآي
وبه كنعان ديده ها قدم بگذار
وخلعت سبز طلعتي جاويد را به افق قلب هاي منتظران شيعه بپوشان
مولا جان
مگر نميداني
مگر نمي بيني
مي دانم كه مي داني
مي دانم كه مي بيني
روز گار نامرادي هاست
و زمانه تكرار قصه سرنوشت فرزندان آدم
هر روز هابيلي در آتش كينه قابيلي مي سوزد
وهنوز صداي پيامبر ازوراي قرن ها گذر زمان فرياد ميزند:و
«من كنت مولا فهذا علي مولاه واني تارك فيكم الثقلين » را قرائت مي كند
وكبودي ياس ها در خم كوچه هاي غربت تكرار مي شود
وهر گوشه از جهان سقيفه اي وسقيفه نشينان بسيار
علي از دست ها بالا رفته ودر غدير ولايت خانه نشيني را به ارث مي برد!
وكبوتران چاهي از لابه لاي صفحات ورق خورده تاريخ هنوز آماده شنيدن ناله هاي غريبانه اند
كل يوم عاشوراست!
ودر پي شكستن ديوار هاي صوتي
تكرار دريده شدن حلقوم هاي شش ماهه
وآسمان هر روز پذيراي مشتي خون
پا برهنگان تاريخ در جست وجوي رد پايي از قافله ناقه هاي عريان زينب اند
وجام ها مست از شراب خون انسان ها!
آيا هنگام آن نرسيده است كه بر واژه ظلم وظالمي خط بطلان بكشي!
آيا نرسيده زماني كه حجاب غيبت از چهره بر كني!
وذوالفقار عدالت را از قفس نيام رها كني!
بيا بيا
اي موعود همه اعصار وقرون
بيا و« فهذا علي مولاه» را تفسيركن
براي آنان كه غدير را در بخٍ بخٍ يا علي خلاصه كرده اند
براي آنان كه جغد وار ناله رهايي از قيوميت ولايت را سر مي دهند
بيا تا كربلا در مظلوميت خود به دور غريبي حسين چرخ نزند
وقافله زينب بي قافله سالار سفر نكند
بيا وبا «ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا» ستمديدگان جهان را بر اريكه قدرت بنشان
بيا كه سرير عدالت در انتظار قدومت بي تاب وبي قرار است.
آقا ترين سكوت مرا غرق نور كن ****** ما را غرين منت ولطف حضور كن
وقـتي گـناه كنج دلم سبز مي شود ****** آقا شـما شـفاعت اين نا صبـور كن
مي ترسم از شبي كه به دجال رو كنيم ****** آقا تو را قسم به شهيدان ظهور كن
بر جان ودل صبور مهدي صلوات