نكته هاي خواندني
كمتر گناه كن
نا جي قصيده اي در مدح حضرت علي (عليه السلام) ، سرود. شبي در عالم خواب خدمت آن حضرت شرفياب شد. حضرت فرمود :« قصيده اي كه درباره من سروده اي ، بخوان ». شاعر با شوق هر چه تمام تر اشعار خود را يك يك خواند و در پايان نام خود را در شعر گنجاند و گفت:
ناجي اگر معامله حشر با علي است **** از من شنو هر انچه تواني گناه كن
حضرت امير (عليه السلام) فرمودند :«همه را خوب گفته اي ، ولي آخرش را اين چنين اصلاح كن:
ناجي اگر معامله حشر با علي است **** شرم از رخ علي كن وكمتر گناه كن (1)
دلم تاريك شده ، پندي ده !
شخصي نزد پارسا مردي ، كيسه اي پُر دِرَم به دست گرفت. گفت: يا استاد ! دلم تاريك شده ، مرا پندي ده!
پارسا گفت :اندر آن كيسه چه داري؟
گفت: دِرَم.
گفت: چند است؟
گفت : هزار دِرَم .
گفت: سر كيسه باز كن.
باز كرد!
پارسا ، يك درم برگرفت وگفت: پيش تر آي ! پيش تر آمد.
پارسا آن دِرَم بر چشم وي نهاد وگفت چشم باز كن وبنگر !
گفت : اين دِرَم بر چشم من است ، نمي بينم .
گفت :اي مرد! يك دِرَم بر چشم سر نهادي ، دنيا را نمي بيني. پس هزارر دِرَم بر دل
نهادي ، چگونه چشم دل تاريك نشود تا عقبي را ببيني! (2)
1- مكاتبه وانديشه، ش25 ،ص175.
2-مكاتبه وانديشه ، ش26، ص163-164.